59جابر تمسك كرده و گفته است: «و الصحيح أنّه الجبل؛ لما روى جابر. . .» . 1از مجموع آنچه گذشت - هر چند در برخى از آنها بتوان خدشه كرد - استفاده مىشود:
1. موقف شب عيد، موضوعٌ له حقيقى «مزدلفه» و «جَمْع» است و اين دو نام در روايات بدون هيچ عنايت و قرينهاى، بر آن اطلاق شدهاند.
2. مسلّماً موضوع له حقيقى «المشعر الحرام» كوه قُزح است و در آيه و روايات بدون هيچ عنايت و مجازى بر آن اطلاق شده است.
3. در عصر نزول، به مجموع موقف - يعنى مزدلفه - به صورت نادر «مشعر» ، اطلاق شده است و اين اطلاق ممكن است مجازى و از باب تسمية الكلّ باسم الجزء باشد، هر چند بعدها مجاز شايع شده است و اين كه كتابهاى كشف اللثام و جواهر گفتهاند - چنان كه متن كلامشان گذشت - مشعر مشترك لفظى بين موقف و قُزَح است، محتاج به دليل است و اطلاق «مشعر» بر قُزح بدون قرينۀ معيِّنه و صارفه خلاف مدّعاى آنان را اثبات مىكند و بر فرض ثبوت اينكه «مشعر» مشترك لفظى است، به مدّعاى ما، كه در آيۀ كريمه، مقصود از مشعر «قزح» است لطمهاى نمىزند.
اضافه مىكنم كه در برخى از ترجمههاى فارسى قرآن نيز به درستى و دقيقاً . . . الْمَشْعَرِ الْحَرٰامِ. . . به كوه قزح ترجمه شده است؛ از جمله ترجمۀ حضرت آية اللّٰه مشكينى، محمد باقر بهبودى و خرّم دل. 2ولى بيشتر ترجمههاى قرآن كريم - به خطا - به مزدلفه و مانند آن،