11است كه جميع امراض قلوب مثل بخل و استكبار و تنبلى و. . . را كه مانع نورانيت قلبها هستند، علاج مىكند.» 1بنا بر اين، حج از ميان عبادات و فرايض الهى، دربر دارندۀ هر نوع آثار و اسرارى است كه در عبادات ديگر وجود دارد؛ چنانكه مرحوم علامۀ طباطبايى در اين مورد مىنويسد:
«وقتى كه سرگذشت ابراهيم، آن چنان كه در قرآن بيان شده را، به دقت مطالعه كنيم مىيابيم كه اين جريان يك دورۀ كاملى از سير عبوديت و بندگى خدا و به اصطلاح يك سير و سلوك معنوى است كه بنده از موطن خود تا قرب الهى را مىپيمايد و با پشت سر انداختن زخارف دنيا و لذائذ و آرزوهاى مادى و جاه و مقام و خلاصى از وسوسه هاى شيطانى به مقام قرب الهى دست مىيابد. اين وقايع و اعمال و نسك حج گرچه به ظاهر از هم جدا هستند، اما مطالعۀ دقيق آن نشانگر دقايق آداب سير طلب و حضور مراسم حب و عشق و اخلاص و بالاخره بيرون آمدن از مقامات دانيه و پيوستن به مقامات عاليه استكه هرچه بيشتر درآن دقت شود حقايق تازهتر ونكات لطيفتر عايد انسان مىگردد.» 2از اين رو، خداوند متعال هم براى فراهم شدن اين سير بندگى و رسيدن به مقام قرب و حضور الهى و زيارت كعبۀ حقيقى، به حضرت ابراهيم خليل اللّٰه و اسماعيل ذبيحاللّٰه مأموريت داد كه حريم خانهاش را از هر چيزى كه مانع اين سير و سلوك معنوى است، پاكسازى كنند 3تا زائران خانهاش تنها به او بينديشند و پيرامون او طواف كنند و از ظلمت رهايى يابند و بتوانند در خانۀ عشق ميهمان او شوند و آمادۀ ملاقات با يگانه معبود عالم هستى گردند؛ چنانكه همين مأموريت با همين هدف، در سورۀ حج، بهگونهاى روشنتر و دقيقتر بيان شده است:
به خاطر بياور زمانى را كه محلّ خانۀ كعبه را براى ابراهيم آماده ساختيم و به ابراهيم گفتيم كه اين خانه را كانون توحيد كن و چيزى را شريك من قرار مده و خانهام را براى طوافگزاران و قيام كنندگان و راكعان و به سجده افتادگان پاك گردان؛ وَ إِذْ بَوَّأْنٰا لِإِبْرٰاهِيمَ مَكٰانَ الْبَيْتِ أَنْ لاٰ تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّٰائِفِينَ وَ الْقٰائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ. 4
با توجه به تفسير بودن «أَنْ» براى تبوئه، 5به خوبى استفاده مىشود كه هدف از تبوئۀ ابراهيم در كنار خانۀ خدا، دو چيز است و جامع هر دو اين است كه اين مكان مقدس مركز