12بعد از اين دعا، به قصد سرزمين فلسطين حركت كرد و آن دو را در سرزمين خشك و بىآب و علف، به دور از همۀ انسانها، در كنار خانۀ خدا به امان صاحبخانه سپرد. 14 - پيدايش چشمۀ زمزم 2
در ذيل آياتى كه پيشتر آورديم، رواياتى نقل شده كه دنبالۀ ماجرا را اينگونه شرح مىدهد:
چيزى نگذشت كه ذخيرۀ آنها به پايان رسيد و هواى سوزان مكه آنان را تشنه كرد و تشنگى، اسماعيل را از حال برد و مادر براى نجات جان فرزندش به تلاش و كوشش پرداخت و در جستجوى آب به سوى كوه صفا رفت و از آنجا متوجه سرابى در ناحيۀ كوه مروه شد. به جانب مروه آمد، اما آبى نيافت و از بالاى مروه متوجه سرابى در صفا شد. به سوى آن حركت كرد. باز هم چيزى نيافت و اين كار را هفت بار تكرار شد. آنگاه كه نااميد شد، نزد اسماعيل آمد. دست و پا زدن فرزند توجه او را جلب كرد، ناگاه متوجه شد از زير پاى اسماعيل چشمهاى جوشيد و آب بر روى زمين جارى گشت و چيزى نگذشت كه قبيلۀ جُرهم، از ماجرا آگاه شدند و با اجازۀ هاجر در آنجا رحل اقامت افكندند و مكه كم كم شكل گرفت. 3از معجزات الهى است كه اين چشمه همچنان جارى است، آن هم در سرزمين بىزراعت كه برف و باران در آن نمىبارد تا از مانند فَسَلَكَهُ يَنٰابِيعَ فِي اْلأَرْضِ شود. اين از آيات روشن الهى است و مفسران آن را يكى از آيات بينات شمردهاند و هر سال ميليونها زائر خانۀ خدا به قصد شفا و تبرّك، هم از آن مىنوشند و هم به عنوان سوغات به همراه خود مىبرند. در لسان روايات نيز نوشيدن و بر سر و صورت و بدن ريختن آب زمزم، از مستحبات مؤكد شمرده شده است. 4چنانكه پيامبرخدا صلى الله عليه و آله به كسانى كه قصد تشرّف به مكه را داشتند، مىفرمود: براى من آبى از چشمۀ زمزم سوغات بياوريد. 55 - ابراهيم و بازسازى مخلصانۀ كعبه
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرٰاهِيمُ الْقَوٰاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْمٰاعِيلُ رَبَّنٰا تَقَبَّلْ مِنّٰا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 6