78قرن المنازل را كوهى مشرف بر عرفات خوانده و بعضى ديگر آن را همان قرن الثعالب دانستهاند.
اما از آنجا كه فقها و اهل حديث معمولاً اينگونه مطالب را از اهل لغت وجغرافيدانان وام مىگيرند، منشأ توهم ايشان را بايد در آثار همين دانشمندان جستجو كرد. با پژوهش در نگاشتههاى پيشينيان به روشنى مىتوان منشأ ادعاى اول را همان سخن اصمعى دانست كه پاسخ آن پيشتر گذشت و اما مبناى كلام دوم را بايد نقل معجم البلدان از قاضى عياض برشمرد كه قرن المنازل را همان قرنالثعالب دانسته و آنگاه ديگران به تبع او اين مطلب را در آثار خود (مانند النهايه، لسان العرب و مراصد الاطلاع) آوردهاند.
بر اين ادعا نيز كلمات پژوهشگران در يكى نبودن قرن الثعالب و قرن المنازل، پاسخ مناسبى خواهد بود؛ از آن جمله، در «اخبار مكه» آمده است: قرنالثعالب كوهى است مشرف بر بخش پايين سرزمين منا كه با مكه 1500 ذراع فاصله دارد. «رياض المسائل» نيز شبيه همين سخن را نقل كرده است. «معجم متن اللغه» قرن المنازل را نام يك آبادى يا تمام آن وادى دانسته كه ميقات اهل نجد است وقرن الثعالب را مكانى نزديك مكه مىداند.
همچنين «معجم معالم الحجاز» سخن قاضى عياض را نادرست شمرده و قرن الثعالب را در منا مىداند و رويانى نيز از بعضى قدماى شافعى نقل كرده كه اين دو، نام دو مكان است؛ يكى در پايين وادى، كه قرن المنازل خوانده مىشود و ديگر در قسمت بالاى آن، كه قرنالثعالب مىنامند.
بنابر اين، كوهى را كه اصمعى در توصيف «قرن» بدان اشاره كرده، از آنجا كه آن را مشرف بر عرفات دانسته، نمىتواند قرن المنازل و يا قرن الثعالب باشد و بايد احتمالات ديگرى بررسى گردد:
الف: وادى محسّر: گاه واژۀ «قرن» بر كوهى كه در «وادى محسر» قرار دارد اطلاق شده است.
حربى در «المناسك» اين قرن را در مسير منا به عرفات و در انتهاى وادى محسّر شمرده و روايتى را از عطا نقل كرده كه به اين مطلب اشاره دارد.
همچنين فاكهى در «اخبار مكه» خبرى را از ابن عباس روايت كرده كه اين سخن را تأييد مىكند.