64ادعيه و كلمات معصومين عليهم السلام دارد، پرداخته و به موارد مهمتر اشاره نكردهاند.
ايشان مىگويد:
«گفتنى است، پرسش اساسى در بحثهاى زبانشناختى اين است كه واژگانى كه در اين دعا به كار رفتهاند، آيا در زمان سيدالشهدا به همين معنى كاربرد داشتهاند؛ به عبارت ديگر، كاربرد هر واژه در يك معناى خاص، يك تاريخ تولد دارد و پيش از آن يا اصلاً آن واژه به كار نمىرفته يا اين معناى خاص را افاده نمىكرده است. در اين مورد تنها به ذكر اين نكته بسنده مىكنيم كه اگر به نظر برخى مىرسد كه اين بخش از دعاى عرفه به دليل آنكه لفظ «وجود» درآن آمدهاست، نمىتواند از حضرت سيدالشهدا عليه السلام صادر شده باشد (زيرا لفظ وجود اصطلاحى فلسفى است كه با ظهور فيلسوفان مسلمان وارد جهان اسلام شده است و پيش از آن به معناى وجدان و يافتن به كار مىرفته است.) به اينان يادآور مىشويم كه لفظ وجود با مفهوم فلسفى آن (تحقق شىء، نقيض عدم) و حتى لفظ حقيقت وجود در روايات بسيارى آمده است كه براى نمونه، مىتوان به معجم الفاظ احاديث بحارالأنوار مراجعه كرد.»
[علىرضا برازش المعجم المفهرس لألفاظ احاديث بحارالأنوار، مؤسسة الطباعة والنشر، وزارة الثقافة 1والارشاد الاسلامى، 1373 ش، ج28، ص21154.]
البته تنبّه ايشان به اين نكتۀ زبانشناختى، بسيار مغتنم و در خور توجه است.
امّا، اولاً: اشكال وارد بر ذيل دعا فقط منحصر به اين جمله نيست.
ثانياً: فقط لفظ وجود مورد اشكال نبوده بلكه همان طور كه گذشت، عبارات متعددى در اين ذيل يافت مىشود كه با ساير ادعيه و كلمات معصومين عليهم السلام از جهت سبك و لفظ همخوانى ندارد.
چقدر خوب بود كه ايشان بقيه موارد را هم بررسى مىكرد كه آيا مىتواند شاهدى براى