11كه تفكّر كند و نظر نمايد بهاندازهاى در او (آن) ، ردّ مىداند؛ كه اين كارى است كه محكم كرده است آن را كسى كه حكمت نداشته و صاحب عقل و نظر نبوده. جواب مرا بگو كه تو راستى در اين امر و سرآمدى بر همۀ اهل اين مذهب و پدر تو اصلِ اين اساس بود و به او تمام شد اين بنا.
حضرت در جواب فرمودند: كسى را كه خدا گمراه كرد و چشم باطنش را نابينا ساخت، حق به نظرش پست و زشت آيد و لذّت نمىبرد و خوشگوار او نمىشود و مىگردد شيطان ولىّ او و مونس و مربّى او و مىبرد او را تا برساند به درياها و گردابهاى هلاكت، پس بيرونش نخواهد آورد تا اينكه به وخامت و شقاوت عاقبت مىرود از دين؛ و اين خانه را چنين ديدى كه محض خشت و گِل است! و حال آنكه خانهاى است كه خداوند حكيم بندگان خود را به امتحان اين خانه، به عبادت خواسته است، و مردم را طلبيد به زيارت اين خانه تا امتحان بشوند در آمدن به اين خانه و تحريص نمود بندگان را به تعظيم و زيارت آن و اين خانه را محلّ قرار پيغمبران خود كرده و قبلۀ نمازكنندگان گردانيده. پس اين يك شعبهاى است از شعبههاى رضاجويى خدا و يك راهى است از راههاى رسيدن به آمرزش خدا، نصب كرده شده بر وجهى كه دلالت مىكند بر اينكه بناكنندۀ اين بنا در مرتبۀ جامعيّت كمال است و ظهور عظمت و جلال و كبرياىِ آن صانع بىمثال در اين بنا است، كه معنى بندگى و اطاعت و فرمانبردارى بنده مر مولاى خود را به محض اطاعت و فرمانبردارى، بدون شائبۀ حظّ نفس و التذاذ و متابعتِ هوا و هوسِ نفسانى؛ در ضمنِ اين بنا است كه اگر خلقت او را بر وجه ديگر مىكردند كه آراسته مىشد به حَلى 1و حُلل 2و جواهر گرانبها، و تو را مىخواند به خانۀ خود، كجا ظاهر مىشد كه آمدن تو به اين خانه، محضِ اطاعت معبود است نه متابعت است هواى نفس را؟ پس حقيق 3و شايستۀ تردّد معبوديّت و فرمانفرمايى در امور و شايسته در اينكه قبولِ نهى او شود در مناهى، خداوندى است كه ابداع نمود ارواح را و انشا نمود صورتها را. 4ه - ثواب حجّ
1 - قال النّبيّ صلى الله عليه و آله: «حَجَّةٌ مَبْرُورَةٌ خَيْرٌ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا» 5و «حَجَّةٌ مَبْرُورَةٌ لَيْسَ لَهٰا أَجْرٌ إِلَّا الْجَنَّةُ» ؛ 6پيامبرخدا صلى الله عليه و آله فرموده كه: «يك حجّ خالص و مقبول، بهتر است از دنيا و آنچه در دنيا