45شيعيان ابلاغ نمايد. ايشان را ملاقات نموده در اين باب سخن به ميان آوردم.
اظهار نمود كه حضرت آيتاللّٰه اصفهانى به ايشان دستور دادهاند در اين قبيل اختلافات اگر در نتيجۀ اين اختلاف معلوم شود كه تعدّد موقف ممكن است زيان يا خطرى براى حجّاج شيعه ايجاد نمايد، مطابق موقف محل عمل كنند و چون نظر حضرت آيتاللّٰه هم همين بود، قرار شد آقاى سيد ابراهيم شبر امر ايشان را به حجّاج ابلاغ كنند. اينجانب و آقايان ديگر نيز هر يك به نوبۀ خود اين موضوع را به حجّاج حالى نموديم و قرار شد امسال اين موضوع را ابداً مطرح نكنند كه اختلافى بين سنّى و شيعه رخ ندهد و خطرى متوجه حجّاج ايرانى نگردد.
ولى بعداً آگهى يافتيم كه عدهاى از ايرانيان به زبان فارسى عريضه به ملك ابن سعود نوشته، تقاضا كردهاند به آنها اجازه دهند روز چهارشنبه را هم كه به حساب ايران 9 ذىحجه و به حساب حجاز عيد قربان بود، براى وقوف به عرفات بروند. ملك از اين تقاضا سخت متغيّر شده به رييس شهربانى دستور داده بود نويسندگان عريضه را گرفته، حبس نموده، سخت مجازات كند و به قرارى كه رييس شهربانى مىگفت اين موضوع را بهطور مناسبى حل كرده بود.
اينجانب چون در ميهمانخانۀ بانك مصر منزل داشتم، با حجّاج مصرى مطابق محل، به منا و عرفات رفته، مناسك حج را انجام دادم، ولى معلوم شد كه با تمام اين مقدمات، عدۀ خيلى زيادى از حجّاج ايرانى و شيعيان عراقى روز چهارشنبه را نيز كه مىبايستى همه به منا مراجعه كرده باشند به عرفات رفتهاند.
رييس ادارۀ شهربانى حجاز اظهار مىداشت كه بعد از ظهر روز مزبور ملك با كمال تغيّر و خشم به وسيلۀ تلفن به او آگهى داده بود كه اطلاع پيدا كرده است عدهاى از حجّاج ايرانى به عرفات رفتهاند و دستور داده كه فوراً به هر وسيله كه شده آنها را باز گرداند و نامبرده با عدۀ زيادى سرباز بدانجا رفته، مشاهده نموده بود كه مانند روز وقفه عدۀ خيلى زيادى در آنجا هستند.
با زحمت زياد آنها را راه انداخته بود، ولى آنها بدان اكتفا ننموده به مشعر الحرام نيز رفتند، از آنجا هم با سختى