44امام رضا عليه السلام در روايت زيبايى به حكمتهاى متعدّد حج اشاره فرموده كه يكى از آنها، باز داشتن جانها از فساد است (و حظره الأنفس عن الفساد) 1و اين باز داشتن از پليدىها، مايۀ نزديكى به فضايل و مكارم اخلاقى و كسب نورانيت و معنويت است.
يك نفس بى ياد جانان بر نمىآيد مرا
از ديدگاه عالم ربّانى آيتاللّٰه ملكى تبريزى رحمه الله:
«هدف اصلى از تشريع حج و ساير عبادات، تقويت بُعد روحانى است تا انسان با معنويت شده و از عالَم جسم، به «عالم معنى» ترقى نموده و شناخت خدا، دوستى و انس او را به دست آورد و در سراى كرامت او با اوليايش به سر برد.
و به جهت اينكه تمام انسانها - به جز عدّۀ نادرى - قبل از بلوغ، به خاطر نداشتن عقل، علم و عمل؛ بُعد حيوانىشان كامل شده و درندگى، حيوانيت و شيطنت در آنان نيرومند و قواى عقلانى و معنوى آنان ضعيف مىشود؛ بهگونهاى كه موجودى است كه به جز حيوانيت، چيزى نداشته و گويا سگ، خوك و شيطان بالفعل و انسان ضعيفى است بالقوه! لطف خداى متعال اقتضا نمود كه آنان را به حال خود رها نكرده و پيامبرانى براى آنان فرستاده و براى آنان شريعتها، عبادتها و اعمالى تشريع كرده است تا آنان را از بُعد جسمانى به بُعد روحى؛ از گمراهى به هدايت؛ از حيوانيت به انسانيت؛ از تاريكى به نور و از دورى به نزديكى بكشاند. در اين راستا تكاليف و عباداتى براى آنان مقرّر فرمود كه بعضى از آنها در از بين بردن تاريكىها و بعضى ديگر در جلب نور و به دست آوردن آن مؤثر است. . .
بر اين اساس، ازديدگاه وى، حج دارويى الهى و مركّب از اجزاى بسيار نافعى براى بيمارىهاى دل مىباشد. اين بيمارىها قلب را از عالم نور باز مىدارد؛ مثلاً خرج كردن در حج، بيمارىِ بخل را معالجه مىكند و تواضع و خوارى در اعمال حج و طواف و نماز، مرض تكبّر را معالجه مىكنند.» 2