22آن را دور كرده و بار ششم مسألۀ نَفْس كليه را مطرح مىسازد و سنگ ششم به سراغش مىآيد و بار هفتم شبهۀ عقل اول را مطرح ساخته و همه را به عقل اول مستند مىكند كه حاجى با سنگ هفتم به محتاج بودن عقل اول به خدا، شبهۀ او را پاسخ مىدهد.
در اينجا حاجى هر چه را كه غير خدا است، با سنگهاى هفتگانه از خود دور ساخت و ديگر چيزى براى دور ساختن باقى نمىماند، از اين رو، خودِ او نيز نبايد در آنجا باقى بماند، لذا از آنجا حركت كرده و دور مىشود. 1به نظر مىرسد آنچه محيىالدين در اسرار معنى و فلسفۀ حكم رمى جمرات گفته است، تنها به ذوقيات خود او مستند است؛ زيرا بسيارى از حاجيان با اصطلاحات عنوان شده در اين مسأله، اصلاً آشنايى ندارند حتى در طول عمرشان يك بار هم اسم آن اصطلاح به گوششان نرسيده است تا چه رسد به اينكه معنايش را بدانند و در القاءات شيطان به رفع آن بپردازند. مردم به قصد تقرّب به خدا و به عنوان انجام يك عمل عبادى و دفع وسوسههاى شيطانى به رمى شيطان مىپردازند. بى آنكه هيچيك از اين امور به ذهنشان بيايد.
ظاهراً مسائل ياد شده توسط محيىالدين، خيالاتى است كه برخود او عارض شده است. لذا به هيچيك از آيات و احاديث استناد نكرده است. بهخلاف ساير جاها كه معمولاً در بيان اسرار اعمال، به آيه يا حديث و يا كلام بزرگان عرفان؛ مانند بايزيد و جنيد و امثال آنها استناد مىكرد.
مِنا و تمنّى
منا، موضع تمنّى است. در وجه تسميۀ آن گفتهاند: وقتى آدم عليه السلام به منا آمد، خداوند به او فرمود: «تَمَنِّ مٰا شِئْتِ» ؛ «هرچه مىخواهى بخواه» . محيىالدين مىگويد: منا جايگاه بلوغ اُمنيّه و آرزو است. حاجى هر آرزويى دارد، در اينجا برآورده شدنش را از خداوند سبحان مىخواهد. حاجى در اينجا آرامش داشته و ضمن عبادت به خوردن و آشاميدن و پاكسازى روحى و جسمى مىپردازد. به عبارت ديگر، اينجا براى حاجى جنّت مُعَجَّله (بهشت موقت) است. حاجى در اين بهشت موقت مىتواند آرزوى رسيدن به بهشت جاودان را داشته باشد و از خداى مهربان بخواهد كه او را اهل بهشت قرار دهد. 2