69پرتغالىها و حتى ملحق شدنش به كشتى پرتغالىها در هند و برگشتنش به آن كشتى در سفر بازگشت، علامتهاى استفهامى بسيارى پيرامون علاقه وى به پرتغال و نقشههاى پنهانيش ايجاد مىكند.
خامسا: گرچه پرتغالىها توانستند بر سواحل شبه جزيره عربى تسلط يابند، اما در نفوذ به داخل، سست و ناتوان شدند و كشتىهايشان شكست خورد و از مقابل عدن و جده بازگشتند. هدف آنان از تسلط بر داخل شبه جزيره عربى اين بود كه امنيت راه خشكى به سوى هند را نيز تأمين كنند؛ چنانكه آنان رؤياى تسلط بر قبر پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله را نيز در سر مىپروردند تا آن را در برابر كنيسۀ قيامت به عنوان فديه تسليم كنند.47
با نگاهى توأم با درنگ و تأمل درسفرنامه «وارتيما» و همه ملاحظات و آثار به جاى مانده و شرايط سياسى و دينى و اقتصادى با صرف نظر از وضع شخصى وارتيما و ارتباطش با صاحبان سلطه و كينه و. . . همۀ اينها براى ما ثابت مىكند كه مأموريت وارتيما در اصل طبق نقشه صليبىها عموما و پرتغالىها خصوصاً، جريان مىيافت.
اما تظاهر او به مسلمان بودن و در زمانى ديگر تظاهرش به ديوانگى، طبق نقشه بوده و جزئى از ضرورت مأموريتش بوده كه انجام داده است.
پس از وارتيما
نقشۀ اشغال مدينه منوره و تأمين امنيت راه هند، صرفاً يك انديشه يا تمايل افسار گسيخته نبود كه با تصورات صليبى بازى كند، بلكه به اجرا درآمد و در خلال يك دوره سنجش در سال 1513م يعنى فقط صد سال پس از بازگشت «وارتيما» به ليشبونه، امير پرتغال «الفونسودى البوكرك» براى حل آن مشكل، با ضربتى قاطع اقدام كرد و علىرغم سستى در هجوم به عدن براى جلو رفتن به سوى درياى سرخ سفر دريايى آغاز كرد. فكر او با انديشههاى جهنمى آميخته شده بود.
نقشهاش اين بود كه در كنار جنگجويان، مدينه منوره را اشغال كند و بر تابوت حضرت محمد صلى الله عليه و آله تسلط يابد و فديه آن را كنيسه بيت المقدس اعلام كند و در آنجا سدى مىسازد تا راه جريان نيل را به سوى شهرهاى حبشه مسيحى تغيير دهد.