34مشروعيت سعى را از ميان ببرد و اجازه ندهد كه اين اختلاف در ميان جامعۀ اسلامى ريشهدار شود و نيز ثابت كند كه سعى ميان اين دو كوه، يك فرمان الهى و عملى ربّانى است و نيز از اعمال فريضۀ حج و عمره مىباشد. در نتيجه، اين آيه آمده است تا پاسخى باشد براى هركسى كه از انجام اين عمل خوددارى مىكرده و يا اين كه دربارۀ آن ترديد داشته است؛ زيرا گمان مىكرده كه آن از شعائر دوران جاهليت است. اين آيه تمامى پندارهاى آن گروه را نفى كرد و با قاطعيت گفت:
إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللّٰهِ .
در نتيجه، سعى ميان كوه صفا و كوه مروه، امرى است كه به ناچار انجام شود؛ زيرا از شعائر خدا و اعمال ابراهيم است كه، همان اعمال فريضۀ حج و عمره است و اين دو، تنها زمانى كامل مىشوند كه تمامى اجزاى آنها بدون كم و كاست انجام شود و نمىتوان عملى را كامل دانست، مگر زمانى كه تمامى قسمتها و اجزايى كه اين عمل از آنها تشكيل مىيابد، انجام گيرد.
قسمت دوم:
فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوْ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا .
اين قسمت فرع بر قسمت نخست است و كامل كنندۀ همان چيزى است كه آن قسمت بر آن تأكيد مىكرد. اين عمل از اعمال حج و عمره است و هرگونه پندار و يا ادعايى را كه بر خلاف اين سخن باشد نفى مىكند، تا آن احساس گناه و باور آنان را مبنى بر اينكه سعى آنان در ميان اين دو كوه گناه است، از بين ببرد و نيز در ضمن، تمامى اسبابى را كه پيشتر بيان شد نفى كند و اينكه اين اسباب و عوامل، خواه به تنهايى و خواه بهصورت جمعى، شايستگى ندارد كه اين شعار مقدس را به تعطيلى بكشاند و يا حتى موجب درنگ و ترديد دربارۀ آن شود و يا آن را به تأخير اندازد. چه، اين قسمت، تمامى موانع را برمىدارد و به تمامى اسبابى كه آنان مىپنداشتند كه موجب اينگونه ترديدها و يا خوددارى از انجام اين عمل مىشود، پايان مىدهد.
از اين رو، اين قسمت آمد تا با شتاب و قاطعيت بيان كند كه همين عملى كه گروهى آن را دوست ندارند و اين تصور بر ايشان پيش آمده است كه عمل مزبور، دورى از حق و انحراف از راه صواب است، اين تصوّر هيچ اساس و پايهاى ندارد و صرفاً هواى نفس است و حتى اين قسمت، بهطور ضمنى، آنان را