24بدين ترتيب، اسلام انديشهاى را ارائه كرده است كه در هيچ حالتى به افراد مسلمان يا به قرآن امت اسلامى و يا به جهان مستضعفين در سطح جهانى، خيانت نمىكند.
به دلايلى كه گفته شد، مىگوييم: اسلام آنچه را كه پيش از او بوده است و در نتيجه، غير خودش را نفى نمىكند بلكه ديدگاهى را براى پيروانش به وجود مىآورد كه در برخورد با ديگران به آنان اجازه دهد كه تجربه توحيدى را از تجربه بت پرستى جدا سازند و شيوۀ توحيدى را فرا گيرند و شيوۀ بت پرستى را طرد كنند.
از جمله چيزهايى كه اين شيوه و اين ديدگاه را توجيه مىكند، وضعيت حج در زمان پديدار شدن اسلام و برخورد اسلام با آن است. به عنوان نمونه قريشيان در آن زمان به همراه حاجيان وارد عرفات نمىشدند بلكه در حرم درنگ مىكردند و مىگفتند: ما خانوادۀ خداوند در شهر او؛ و ساكنان خانۀ او هستيم و نيز مىگفتند: ما «حُمس» هستيم.
هدف آنان از اين رفتار، اين بود كه از ديگران جدا شوند و موقعيت دوران جاهليت خويش و مقام و برترى را كه داشتند، حفظ كنند.
از اينرو، خداوند اين امتياز جاهلى آنان را از ميان برد و به آنها دستور داد كه همانند ديگر مردمان عمل و در عرفات وقوف كنند و فرمود: «سپس به طريقى كه همۀ مسلمانان باز گردند، برگرديد» . 1از نشانههاى حج در دوران جاهليت اين است كه حج يكى از اعياد مردم اين دوره و نيز جايگاهى براى مباهات به نژادهاى قبيلهاى و آثار پدران و سرگرمى و دشمنى بوده است. از اين رو، قرآن اين رفتار را رد كرده، در آيهاى مىگويد: «در اثناى آن جماع نكند و فسقى از او سر نزند و جنگ نكند» . 2نشانههاى اين روش در چيرگى شيوه شرك و بت پرستى، از آنجا آشكار مىشود كه اعمال مشخصى را استوار مىسازد و اعمال ديگرى را كه در قبل رايج بوده است، دور مىافكند، تا مسير خالص توحيدى را ترسيم كند و ويژگىهاى تجربۀ ابراهيم و آثار او را جاودانه سازد و نيز دعوت و آموزههاى او را از لحاظ اعتقادى و عملى تجديد كند.
اين پيوند حج با خط توحيدى مكتب اسلام در گذشته، پس از گذشت سيزده قرن، از سوى مسلمانان در قرن بيستم نيز ادامه دارد. به عنوان نمونه، محمد اسد در توصيف تجربۀ خويش در حج مىگويد: