70مشغول شد. وى در آغاز كار، در يك سخنرانى عمومى اظهار داشت:
پيامبر صلى الله عليه و آله براى من روزى يك درهم مقرر داشته و به هيچكس نياز ندارم. 1روزى نيز در حالى كه به ديوار كعبه تكيه داده بود گفت: از روزى كه پيامبر صلى الله عليه و آله مرا به امارت مكه منصوب داشت، تنها به دو بُرد يمانى دست يافتم كه آن دو را نيز به غلام خود «كيسان» پوشاندم. 2گفتنى است وى همزمان با مرگ ابوبكر وفات يافت. 3در اين سال مسلمانان و مشركان هر يك براساس معتقدات خود حج گزاردند.
در سال نهم هجرت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ابتدا ابوبكر را به عنوان اميرالحاج تعيين كرد و به مكه گسيل داشت تا آيات آغازين سورۀ برائت را به مشركان ابلاغ نمايد، ليكن پس از مدت كوتاهى فرشتۀ وحى نازل شد و اين مأموريت به علىبنابىطالب عليه السلام محوّل گرديد، پيامبر صلى الله عليه و آله از آن حضرت خواست تا به سوى مكه حركت كند و مأموريت را از ابوبكر تحويل كرفته، خود پيام برائت را براى مشركان قرائت و به آنان ابلاغ نمايد.
علىبن ابىطالب عليه السلام در «روحاء» 4يا «ذوالحُليفه» به ابوبكر رسيد و فرمان رسول خدا صلى الله عليه و آله را به او ابلاغ كرد و مأموريت را تحويل گرفت. ابوبكر نيز مضطرب و ناراحت به مدينه بازگشت.
پيامبرخدا صلى الله عليه و آله در برابر خواست برخى كه مىگفتند آيات برائت را ابوبكر بخواند و اين مأموريت از وى گرفته نشود، فرمود:
«لايُؤدّي عَنّيِ اِلاّٰ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَيْتي» ؛ «جز مردى از اهلبيت من اين پيام را ابلاغ نمىكند.» 5در اينكه آيا ابوبكر پس از نازل شدن آيات برائت همچنان عهدهدار امارت حج بوده يا نه اختلاف است، ليكن شواهد بيانگر آن است كه وى از اين سمت بركنار گرديده و به همين دليل با نگرانى به مدينه بازگشت و به رسولاللّٰه صلى الله عليه و آله عرضه داشت: آيا آيهاى دربارۀ من نازل شده است؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: نه، ليكن خداوند مرا فرمان داد تا اين پيام توسط فردى از اهلبيتم به مشركان ابلاغ گردد. 6مرحوم شيخ طوسى رحمه الله در تفسير تبيان آورده است:
اصحاب ما روايت كردهاند كه: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رياست كاروان حج را نيز به على عليه السلام واگذار كرد و چون على عليه السلام آيات سورۀ برائت را از ابوبكر گرفت، ابوبكر به مدينه