44بايد از آن جدّاً پرهيز كرد و با فروش تسبيح و زعفران و غيره حيثيت حاجيان ايرانى را لكهدار نكرد؛ زيرا آنچه در باب تجارت در حج گفته شده، خارج از اين شيوۀ عمل است.
غرض از اين تذكّر اين نيست كه بُعد اقتصادى حج ناديده گرفته شود كه مثل معروف «هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد.»
2 - كسب و تجارت در حج و عمره براى برخى از زائران و غير زائران امرى ضرورى است كه در روايات هم بدان مثال زده شده؛ زائرانى كه قوام معيشت و تأمين زندگىشان به خريد و فروش و استفاده از اين بازار بستگى دارد. بسيارى از زائران كه در حوالى مكّه و مدينه زندگى مىكنند و در موسم حج حاضر مىشوند، مردمى هستند فقير و توشۀ سفر آنان همان است كه در موسم، در خريد و فروش به دست مىآورند و يا ذخيرۀ مخارج خانواده خود در طول سال مىكنند. براى آنها كسب و تجارت موضوعيت دارد و برخى رانندگانى هستند كه اجير مىشوند و در ضمن خدمت به حجاج مناسك حج را نيز انجام مىدهند. برخى خدمهاى هستند كه به بركت خدمت، توفيق مناسك را نيز به دست مىآورند. آمار اينگونه زائران به صدها هزار بالغ مىگردد و همه ساله چنين زائرانى در موسم حضور دارند.
شارع مقدس اسلام راه را بر اينان نبسته علاوه بر اينكه خدمات اين گروه زائران به زائران ديگر نيز در برگزارى حج و خدمات لازم كمك و يارى مىرساند و در مجموع خدمات متقابل اين گروهها در سفر پر مشقت حج اجتنابناپذير است و منافى با عبادت و قصد تقرّب هم نيست و لذا فقهاى عظام در باب «حج خدمه» بابى از فقه گشوده و مسائل آن را تبيين كردهاند و اشكالى در اعمال و مناسك اين قشر از زائران وجود ندارد.
بازار مشترك اسلامى
3 - در باب اقتصاد حج به مسألۀ مهمترى بايد توجّه كرد و آن اينكه منافع اقتصادى حج در زمان حاضر، فراتر از منافع خُرد و كوچك اقتصادى است.
حج موقعيتى است كه به تجارت كلان و خدمات عمدۀ ديگر نياز دارد. كه دولتها يا تجّار كشورها و شركتها و كارخانهها در آن نقش دارند. اگر كالاهاى عمده از كشورهاى اسلامى به بازار حج و