43
«يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَكُونُ فِيهِ حَجُّ الْمُلُوكِ نُزْهَةً وَ حَجُّ اْلأَغْنِيَاءِ تِجَارَةً وَ حَجُّ الْمَسَاكِينِ مَسْأَلَةً. . .» . 1
«براى مردم زمانى مىرسد كه حج زمامدارانشان براى تفريح و تفرّج و حج توانگران براى تجارت و زراندوزى و حج مستمندان براى سؤال و تكدّىگرى است.»
در بدو امر چنين به نظر مىرسد ميان رواياتى كه از كسب و تجارت در حج نكوهش كرده و رواياتى كه تكسّب و تجارت را مجاز مىدانند و بلكه بدان توصيه مىكنند، تناقض وجود دارد. اين نكته مورد توجّه فقها و محدّثين ما بوده است و به حلّ آن پرداختهاند. محدّث بزرگ مرحوم شيخ حرّ عاملى در مقام جمع اين روايات مىگويد:
«روايت پيامبر صلى الله عليه و آله (كه حجّ اغنيا را تجارت مىداند) بر بطلان حج دلالت ندارد و در مقام نكوهش نيست بلكه صرفاً جنبۀ اخبارى دارد و يا در مقام نكوهش كسانى است كه به قصد تفرّج و تجارت به حج مىروند و يا بيانگر كراهتِ آميختن سفر حج به تجارت و امثال آن مىباشد، هر چند اعمال حج در چنين وضعيتى مجزى است و با انجام آن تكليف ساقط مىشود.»
در هر حال مسلّم است كه هر عبادتى، اگر با انگيزۀ مادّى و بدون قصد تقرّب انجام شود، نه تأثير معنوى دارد و نه مسقط تكليف است و حج نيز چنين است. فلسفۀ بنيادين حج آهنگ خدا و آخرت و انقطاع از خلق و پيوستن به حقّ است و ابراهيموار از همۀ تعلقات رهيدن و از زندان طبيعت خلاص شدن. بنابراين بر حجگزاران است كه اين سفر معنوى و الهى را با مقاصد دنيوى و مادّى نيالايند و معنويت حج را كمرنگ نكنند. وظيفۀ روحانيون و راهنمايان است كه زائران خانۀ خدا و مسافران ديار وحى را پيش از سفر و در سفر، به فلسفۀ حج توجّه دهند و تفهيم كنند زائرى كه پس از عمرى انتظار توفيق حج يا عمره به دست آورده، دريغ است لحظههاى شيرين و گرانقدر اين سفر روحانى را خرج بازار و خيابان و سرگرمى به داد و ستد و سود و سودا كند و كالايى حمل كنند و با خفّت و ذلّت در بازارها و به شيوۀ دورهگردها بفروشند! به خصوص آنكه برخى حركات زننده در انظار حجّاج كشورهاى ديگر براى زائران ما سرشكست و موجب وهن است و