32بدعت بودنش دارد و خود او ترجيح مىداد تنها بخواند و در عهد پيامبر خوانده نشد و نيز در خلافت ابوبكر و بخشى از دوران عمر و گروهى از اعلام و بزرگان اهل سنّت چون مالك و ابو يوسف و برخى شافعيه به پيروى او، قائل به كراهتاند، آيا اينها به زعم سرخسى اهل سنّت نيستند كه شعار اهل سنّت (جماعت تراويح) را ترك كردهاند! 1اگر پيامبر آن را شعار اسلام و سنّت قرار نداد و صحابه نيز آن را شعار سنّت نشناختند، چگونه و به چه دليل و از كجا اين شعار سنّت شد؟ تا عامل امتياز آنها از ساير مذاهب باشد؟ آيا اين از مصاديق بارز بدعت نيست؟
به علاوه، چگونه مىتوان چنين بدعتى را به جماعت در فرائض قياس كرد، با اينكه مشروعيت جماعت در فرايض جاى سخن نيست! بارى، منشأ تشريع جماعت در تراويح، رأى شخصى و اجتهاد بدون دليل و صرفاً استحسان است؛ چرا كه خليفۀ دوم گفته است: به نظر من اگر يك امام با اين جماعت نماز بخواند بهتر خواهد بود! و جز اين مستندى ندارد.
موصلى، بغوى، قسطلانى و ديگر فقهاى عامه نيز به بحث در بارۀ اين موضوع پرداخته و ديدگاههاى مختلفى ابراز كردهاند؛ از جمله قسطلانى با نقل قول برخى فقها در افضليت اقامۀ نافله در خانه و به صورت فرادى، آن را مستند به فعل رسولاللّٰه صلى الله عليه و آله نموده كه آن حضرت در خانه و فرادى بهجا مىآوردند و اعتراف عمر را نيز به همين ترتيب آورده و اختيار اين قول را به مالك و ابويوسف و برخى شافعيه نسبت داده و از زهرى نقل كرده كه مىگفت رسول خدا درگذشت و سيره بر اين جارى بود كه نافله را هر كسى در خانهاش فرادى بخواند تا اينكه عمر آمد و مردم را توصيه كرد كه با ابىّبن كعب به جماعت برگزار كنند و اين شيوه بعد از آن معمول گرديد. 2همچنين شوكانى از قول مالك و ابو يوسف و برخى شافعيه و ديگران نقل كرده كه گفتهاند: افضل فرادى و انجام نافله در خانه است، به دليل قول رسول اللّٰه كه فرمود:
«افضل صلوة المرء في بيته إلّاالمكتوبة.» ، افضل اين است كه شخص نماز خود را در خانه بخواند بجز نمازهاى واجب. شوكانى اضافه مىكند كه اين حديث مورد اتفاق است و اين در حالى است كه عترت (اهلبيت پيامبر صلى الله عليه و آله) نيز گفتهاند كه جماعت خواندن نافله بدعت است. 3