21شوكانى گويد: نورى گفته است: از اين روايت چنين استفاده مىشود كه نافله را مىتوان به جماعت خواند، امّا به نظر من بايد نافله را فرادى خواند، به جز نوافل مخصوص؛ مانند عيد، كسوف، استسقا و تراويح، به نظر اكثر فقها» . 1اين نظريه از چند جهت مردود است:
اوّلاً: روايت پيشين دليل بر اين نيست كه آن نماز كه پيامبر گزاردند، تراويح بوده و در ماه رمضان اقامه شده است، تا بتوان بر مشروعيت تراويح استدلال كرد.
ثانياً: فقهاى اهل سنّت در اينكه مضمون روايت مبيّن جماعت در نافله باشد، تأمّل دارند و جز در مواردى خاص؛ مانند عيد و استستقا و. . . فرادى خواندن را ترجيح دادهاند.
چنانكه از قول شوكانى خواهد آمد.
ثالثاً: سند روايت جاى تأمّل دارد؛ زيرا يحيى بن بكير را كه همان يحيى بن عبداللّٰه ابن بكير است، برخى علما مانند نسائى و ابن حاتم ضعيف شمردهاند.
نسائى گويد: «ضعيف است و در مورد ديگر گويد ثقه نيست.»
ابىحاتم نيز گويد: حديث او ثبت مىشود امّا به آن استدلال نمىتوان كرد. 25 - اسماعيل گويد، مالك برايم نقل كرد از سعيد مقبرى، از ابىسلمه پسر عبدالرحمان كه از عايشه پرسيد: نماز پيامبر در ماه رمضان چگونه بود؟ پاسخ داد: در رمضان و نه غير آن، بر يازده ركعت مىافزود. چهار ركعت مىخواند كه از زيبايى و طولانى بودنش مپرس، سپس چهار ركعت ديگر مىخواند كه از زيبايى و طولانى بودنش مپرس. آنگاه سه ركعت ديگر مىخواند. پرسيدم: يا رسولاللّٰه آيا پيش از نماز وتر به خواب مىرويد؟ پاسخ مىدادند اى عايشه، ديدگان من به خواب مىروند امّا قلب من بيدار است. 3تفسير «خَشِيتُ أَنْ تَفْرِضَ»
نكتۀ قابل ذكر در روايت فوق، جملۀ «مىترسم بر شما واجب شود» است؛ زيرا چگونه ممكن است مواظبت به يك عملِ مستحب، سبب وجوب آن شود؟ ! و به گفتۀ علّامۀ مجلسى رحمه الله: مواظبت بر عمل خير و اجتماع بر يك فعل مندوب، هرگز سبب