17وقتى خليفه علت آن را از امام پرسيد، حضرت با استناد به آيۀ مباركه:
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ 1پاسخ داد كه خداوند از بنىآدم پيمان گرفت كه آنها بنده خدايند و خدا ربّ و پروردگار ايشان، آنان نيز شهادت دادند. در آن روز اين سنگ دو چشم و دو لب و زبان داشت و خداوند به او فرمود: در قيامت دهانت را بگشا و كسى را كه به وفادارى با تو پاى بند بود، گواهى ده.
خليفه از توضيحات حضرت قانع شد و گفت: من در ميان امتى كه اباالحسن در آن نباشد، نمىتوانم زندگى كنم. 2در توضيح و رفع تعارضى كه ظاهراً ميان اين دو بيان وجود دارد، مىتوان گفت:
اولاً: آن سخن نسبت به بىفايده و بىضرر بودن سنگ ها، مربوط به سنگ هايى است كه خانۀ كعبه با آن بنا شده و آن سنگ ها قبل از اينكه به صورت خانۀ كعبه درآيد، نفع و ضررى براى انسان ندارد، ولى بسا كه پس از آن با تشريع اعمال و مناسك حج منافع فراوانى داشته باشد. ولى بيان اخير دربارۀ حجرالأسود است كه رسول خدا دربارهاش فرمود: «الْحَجَرُ الأَسْوَدُ يَمِينُاللّٰهِ فِي الأَرْضِ يُصٰافِحُ بِهٰا خَلْقَه» 3
حجرالأسود دست راست (دست رحمت) خدا در زمين است تا بندگان خدا با او مصافحه كنند.
شيخ صدوق «يميناللّٰه» را «راه خدا» تفسير كرده؛ راهى كه مؤمنان از آن به سوى بهشت مىروند.
ثانياً: از بيان اول حضرت استفاده مىشود كه خداوند سنگ هايى را كه نفع و ضررى ندارد و چشم بينا و گوش شنوايى ندارد، «بيتالحرام» خود قرار داد؛ خانهاى كه براى منافع مردم برپا گشته، معلوم مىشود كه همان سنگ هاى ساده بىنفع و ضرر، به جعل و اراده و مشيّت الهى منشأ خيرات و بركات و احياناً موجب ضرر و زيان آدميان مىشود. همه چيز به اراده و مشيت الهى بستگى دارد. همان سنگ هاى معمولى و جمادات بىروح وقتى به خانۀ كعبه تبديل مىشود، آثار و بركاتى غيرقابل توصيف پيدا مىكند.
ثالثاً: حجرالأسود طبق روايات از سنگ هاى بهشتى است و هيچ بُعدى ندارد كه در عالم معنا و باطن، موجود