38نايب الصدر در سال 1305 از انواع پولهايى كه به هر دليل در جده از مسافران تازه از راه رسيده گرفته مىشود، سخن گفته است. 1همو از شراكت ويس قونسول ايران در جده با جمال و شريف و مطوف و مخرج و حمله دار سخن گفته و اين كه «چون همگى شريك شدهاند، حُجّاج ايرانى ممتنع است از كيد حَجّاج جان سالم» بدر برند. 2وى به قدرى از هماهنگى آنان در شگفت شده كه مىنويسد: «گويا - همۀ آنها - در ركن حجرالأسود معاهده بستهاند كه بدون اطلاع و صلاحديد يكديگر هيچ كارى در معنا نكنند.» 3كازرونى در سال 1315 فهرستى از پولهاى متعددى كه در وقت ورود به جده تا رفتن به مكه داده، ارائه كرده و به قول خودش پنجگونه ظلم را برشمرده است.
اولاً كرايۀ قايق كه آنان را از كشتى به ساحل آورده نصف مجيدى؛ يعنى پانصد دينار ايرانى گرفتهاند. ثانياً به عنوان عبور از گمرك هر نفرى نيم مجيدى داده و برگۀ عبور مىدادهاند. در مرحلۀ بعد تذكرۀ بوشهر را گرفته دو مجيدى و نيم، بابت تذكرۀ ايرانى گرفتهاند. كرايۀ شتر نيز كه سر جاى خود، علاوه بر آن ريال فرنگ را نيز با ارزش كمترى برداشتهاند. 4بسيارى از رؤساى قبايل و طوايف ميانۀ راه نيز، مبلغى از كاروانها مىگيرند.
اين مبلغى است كه آنان در قبال حمله نكردن به كاروان و احياناً تعهد براى جلوگيرى ساير بدويان و غارتيان به كاروان، از حاجيان دريافت مىكنند. 5پولى كه حاجى به حملهدار مىدهد، به عنوان كرايه و خاوه براى رؤساى قبايل و احياناً حقى براى خود اوست. اما به نوشتۀ فراهانى، از اين پول بايد سهمى به شريف، پاشا، رييس قافله، مطوّف، مخرج - كسى كه هزينۀ كرايه را معين كرده و از هر كشورى شخصى را شريف براى اين كار در نظر مىگيرد - قونسول و ديگر فضولهاى قافله برسد. طبعاً «همۀ اينها را روى كرايه مىاندازند و كرايه خيلى گزاف مىشود.» 6در مسير جبل، رؤساى طوايف و قبايل آن ناحيه كه قدرت بيشترى داشته وامارتى بهم زده بودند، مبالغى را به عنوان اخوه مىگرفتند. بر اساس گزارش محمد ولى ميرزا از سال 1260 در اين راه، امير عبداللّٰه به اين شرح، اخوه از حجاج دريافت مىكرده است: از مرد عجم دو غازى، از مرد عرب يك غازى.