71گرفتند و جار افتتاح راه جبل را كشيدند. و اين نيم سرگردان از راه جبل بازگشتند. 1به هر روى، شهرت داشته است كه راه جبل بسيار خطرناك است، اما با دشوارىهايى كه دختر فرهاد ميرزا در طول راه مدينه تا مكه كشيده، آن هم از دست دزدان اعرابى و جمّالهاى تندخو، معتقد است كه آن راه، بدتر از راه جبل است. به عقيدۀ وى «هيچ كس كه به قدر ذرهاى عقل و شعور داشته باشد، خودش را به دست اين جمّال هاى ديوانه نخواهد داد. در راه جبل، به هيچ وجه اين حركات بىمعنا نيست كه مردم كتابچه در مذمّت راه جبل مىنويسند و مخلوق را مىترسانند. . . هر گاه در راه جبل حجاج صدمه داشته باشند، اقلاً آدمى هم هست كه بشود سؤال و جوابى كرد. درحالى كه در مسير مدينه تا مكه دشوارى و دزدى فراوان بوده و حجاج به تمام معنا خوار مىشدهاند. شگفتى دختر فرهاد ميرزا اين است كه چگونه «دولت تمكين دارد كه اين همه خوارى بر سر حجاج بياورند.» 2حضور رييس قبايل ميان راه يا برخى از وابستگان آن، سبب مىشد تا كاروان در پناه آنان حركت كند. در سال 1260 محمد ولى ميرزا گزارش مشروحى از گرفتن ماليات توسط اميرعبداللّٰه دارد و مىنويسد كه او «نوشته داد كه مىآيم تا منازل مخوف، خودم، و شما را مىگذارم و بر مىگردم؛ عبدالرحمان - يعنى پسرش - را با شما مىكنم تا مكۀ معظمه.» 3با اين حال، باز نزاع شده و گفتگوىهاى زيادى ميان اميرعبداللّٰه و محمد ولى ميرزا صورت گرفت تا عاقبت اجازه داد كاروان از خاك جبل عبور كرده به خاك حجاز وارد شود. 4فراهانى در سال 1302 نوشته است كه دو سه سال است كه دولت ايران رفتن از طريق جبل را قدغن كرده و امسال فقط پنجاه شصت نفر آن هم با لباس مبدل از اين راه آمدهاند. وى تأكيد مىكند كه امير جبل از اين بابت ناراحت است، زيرا درآمد خوبى را از دست داده و به همين دليل، افزون بر برخورد خوبى كه با حجاج ايرانى كرده، شرحى نيز به قونسول ايران در جده نوشته و «تمناى مرخصى حجاج را از راه جبل كرده و تعهدات چند نموده بود كه من بعد، من جميع الجهات مواظب حال حجاج بوده و هيچ نوع تعدى و بىاحترامى نسبت به