56
پس آنگه با وقار و با سكينه
همانگونه كه پيشتر گفتم همۀ خاطرات حج شيرين نبوده است. يك زائر در طول مسير و در دورانى كه روزگار را در اين دو شهر سپرى مىكرد، با مسائل گوناگونى درگير مىشد. اين مسائل در دورههاى مختلف، از جهاتى به يكديگر شباهت داشته و به تناسبِ عوض شدن اوضاع واحوال، نوعى دگرگونى در آنها پديد مىآمد. مىتوان تصوّر كرد كه در دورۀ قاجاريه، به ويژه نيمۀ دوّم آن، كه اطلاعات ما از آن بيشتر است، حجّاج ايرانى وضعيت مشابهى را پشت سر نهادهاند؛ ما چگونگى اين مشكلات را طى عناوين خاصى، به بررسى خواهيم گذاشت.
منابع
براى شناخت آيين حجگزارى ايرانيان در دورۀ قاجارى (1210 - 1343 قمرى) مهمترين منبع، سفرنامههاى حجّى است كه در اين دوره توسط درباريان، دبيران و عالمان نوشته شده است. تعداد اين سفرنامهها بالغ بر سى عنوان است كه بيش از نيمى از آنها به چاپ رسيده و در دسترس عموم است.
گفتنى است در ميان دهها سفرنامهاى كه در دورۀ قاجارى در گزارش سفر حج نوشته شده، تنها چند نمونه به طور عمومى شناخته شده است كه از آن جمله مىتوان به «سفرنامۀ فرهاد ميرزا» (1292) و «سفرنامۀ نايب الصدر شيرازى» (1305) اشاره كرد. با اعتراف به اين كه اين دو نمونه سفرنامه، حاوى آگاهىهاى ارجمندى از سفر حج بوده و مطالب خواندنى فراوان ديگرى در آنها آمده است. بايد گفت، ساير سفرنامههاى اين دوره، هر يك به فراخور دانش و حال و هواى مؤلف، مشتمل بر مطالب ارزشمندى از اين سفر؛ اعم از آگاهىهاى دينى، تاريخى و اجتماعى است.
بديهى است به يُمْن اين سفرنامههاست كه ما امروزه مىتوانيم گزارش نسبتاً جامعى از حجگزارى ايرانيان در دورۀ قاجارى در اختيار داشته باشيم. اين افزون بر اطلاعات جغرافيايى است كه در بارۀ شهرهاى ايران و عراق و شام و نيز مكه و مدينه در اين قبيل آثار