49رسول خدا چرا اندوهگين بود؟ !
از آنچه ملاحظه كرديد، معلوم شد كه رسول خدا در شهادت عمويش به شدت متأثر و اندوهگين بود و لذا چون پيكر او را ديد با صداى بلند گريست و فرمود: «لَنْ اَصاب بِمِثلك أَبَداً» و به همراه عمهاش صفيه و دخترش فاطمه نيز گريست. دوست داشت بانوان هم بر وى گريه كنند و از گريه كنندگان تقدير و آنها را دعا نمود و به هنگام اقامه نماز بر پيكر او، گريۀ ممتد و زمزمه و در دل داشت.
پر واضح است كه اين حزن و اندوه شديد رسول خدا، نبود مگر به جهت فداكارى و ثبات قدم حمزه و اين گريه نبود مگر به جهت تلاش و جانفشانى عموى رسول خدا در اعلالى كلمۀ حق، همانگونه كه فرمود: «كُنْتَ فَعُولاً بِالْخَيرات» .
در واقع اندوه رسول خدا اندوه بر مصيبتى بود كه از فقدان يك مجاهد مخلص و مدافع شجاع بر اسلام وارد شده بود؛ زيرا رسول خدا نه در اثر عواطف شخصى و به انگيزۀ علاقه قومى بر كسى محزون مىگريد و نه كسى را با اين انگيزهها به گريه تشويق مىنمود بلكه علاقه و دوستى او براى خدا و دورى و انزجارش هم براى خدا بود.
آرى، معيار اندوه رسول خدا بر حمزه، بر ارتباط حمزه با خدا بر مىگردد و حزن پيامبر بر وى به مقياس خسارت فقدان او نسبت به اسلام بود و گرنه همانگونه كه حمزه عموى پيامبر است، ابولهب نيز عموى پيامبر بود ولى هيچ عداوت و دشمنى مانند عداوت و دشمنى ابولهب نسبت به رسول خدا و هيچ ايذاء و اذيّتى مانند اذيت او نسبت به آن حضرت نبود و به همين نسبت انزجار رسول خدا از وى و در مقابل اين دورى و انزجار متقابل عنايت و علاقۀ رسول خدا صلى الله عليه و آله را مىبينيم نسبت به سلمان، كه مىفرمود: نگوييد سلمان فارسى، بگوييد سلمان محمدى تا آنجا كه دربارۀ او فرمود: «سَلْمٰانُ مِنّا اَهْل الْبَيت» .
شاعر مىگويد:
كانت مودّة سلمان لهم رحماً
ولم يكن بين نوح و ابنه رحم 1
همان گونه كه عملكرد هند و