42
«لَنْ أصٰابَ بِمِثْلِكَ أبداً» ؛ «براى من مصيبتى بالاتر از مصيبت تو نيست.»
و نيز فرمود: «وَ اللّٰه مٰا وَقفتُ مَوقِفاً أغيَظ عَلَىَّ مِن هذا الْمَكٰان» ؛ 1«به خدا سوگند تا كنون چنين مصيبت سختى بر من روى نداده بود.»
در آن حال بود كه فرمود: هم اينك جبرئيل نازل شد و اين مژده را به من داد:
«اِنَّ حَمزة مَكْتُوب في السَّمٰاوات السَّبْع حَمْزَةَ بْن عَبْدالمُطَّلب اَسَد اللّٰه وَ اَسَدُ رَسُولِه» ؛ 2«در آسمانهاى هفتگانه نوشته شده است كه حمزه شير خدا و شير رسول خدا است.»
و در روايت ديگر از جابر بن عبداللّٰه انصارى نقل شده است كه چون رسول خدا صلى الله عليه و آله جسد عمويش را ديد گريه كرد و چون ديد او را مثله كردهاند، «شَهِق» ، با صداى بلند گريست. 3باز روايت شده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله چون بدن مثله شدۀ حمزه عليه السلام را ديد، فرمود: «رَحِمَكَ اللّٰه يٰا عَمّ فَقَد كُنتَ وَصُولاً لِلرَّحِم فَعُولاً بِالْخَيْرات» ؛ 4«اى عموى من، خداى رحمت كند كه در زندگيت نسبت به ارحام خود ايفاى وظيفه كردى و آنچه نيكى بود انجام دادى.»
ظاهراً منظور آن حضرت از اين جمله، اين است كه تو در زندگى و تا آخرين نفس وظيفۀ خود را نسبت به رحم، كه منهستم انجام دادى؛ «وَصُولاً لِلرَّحِم» و آنچه خير و نيكى و فداكارى براى حفظ اسلام در مقابل كفر و الحاد بود از خود نشان دادى؛ «فَعُولاً بِالْخَيرات» .
آنگاه عباى خويش را به روى پيكر حمزه انداخت و چون عبا كوتاه بود و تمام پيكر را پوشش نمىداد، روى پاهاى او را با علفهاى بيابان پوشانيد.
دو مطلب قابل بحث:
در منابع حديثى و تاريخى از رسول خدا صلى الله عليه و آله به هنگام مشاهدۀ پيكر عمويش حضرت حمزه، دو مطلب نقل شده است كه هر دو جاى بحث و بررسى و در نهايت جاى شك و ترديد است.
مطلب اول اين كه: چون آن حضرت پيكر عمويش را با آن وضع فجيع و دلخراش ديد عرض كرد: «اَلّلهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ وَ اِلَيكَ الْمُشْتَكىٰ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعٰان عَلىٰ مٰا أَرىٰ» . سپس فرمود: «لَئِنْ ظَفَرتُ لأمثلنّ و لأمثلنّ» ؛ «اگر بر قريش دست يابم از آنان مثلهها خواهم كرد!»
در بعضى نقلها آمده است: «لَئِنْ