94 - كثرت فرهنگى
5 - اصل مسؤوليت مشترك مبتنى بر تقدير مشترك
نگرش جهانشمول در قلمرو گسترش انديشۀ نظام واحد جهانى، نقش مهمّى خواهد داشت. لازم به توضيح و تأكيد نيست كه انديشۀ جهانشمول نمىتواند مبنايى براى توجيه نظام جهان تك قطبى باشد؛ زيرا از اساس با آن منافات دارد. اوّلى بر پذيرش تكثّر فرهنگى استوار است و دوّمى بر يكسانسازى فرهنگى ابتنا دارد.
چشمانداز اسلامدرنگرش سيستمى و جهانشمول
اينك مىبايست به اين پرسش بپردازيم كه نگرش سيستمى و جهانشمول در نظرگاه اسلامى چه نقش و تأثيرى خواهد داشت.
به طور كلى دو گزارۀ ذيل مىتواند چشمانداز اسلام را در نگرش سيستمى و جهانشمول بيان كند:
1 - براى تحقق اسلام به عنوان يك آيين آسمانى، هيچ راهى جز تحقق جامعِ آن به عنوان يك مجموعه (سيستم) نيست.
تحقق يك يا چند بخش يا يك يا چند وجه از مجموعۀ اسلام، از نيل به فلسفۀ غايى اسلام ناتوان است و بنابراين تمامى همّتِ متديّنان به اسلام بايد مصروف تحقّق مجموعهاى (سيستمى) اسلام گردد.
لازمۀ عقلى و عقلايى چنين غايتى، فراهم ساختن امكان مديريت يا ادارۀ جامعِ جامعه است. فلسفۀ حكومت در اسلام جز با تبيين نگرش سيستمى امكانپذير نيست؛ زيرا در غير اينصورت، نيازمند تمسّك به براهين عُرفى و عقلانى صِرف، به عنوان ضرورت ادارۀ امور جامعه خواهيم شد.
2 - اسلام در اُسّ و اساس خويش يك آيين تاريخى، به مفهوم زمانىِ آن نيست.
پس تعلّقات زمانى، چه در طول و چه در عرض، چه در پيشينۀ تاريخى و چه در گسترۀ جغرافيايى و بالطّبع در قلمرو قومى، نژادى، تمدّنى و مانند اينها ندارد. پس اسلام آيين تاريخى به مفهوم مقدّس و ذاتى انسان است. همزاد و همراه انسان است.
مقوّم ذات انسان است. از اين رو آيينى جهانشمول است و از همين رو دين حنيف خوانده شده كه با فطرت انسان سرشته و عجين است.
در چنين چشماندازى از اسلام، تمامى كوششهايى كه براى تحقق اين آيين پاك صورت مىگيرد، در واقع براى