70
: سالهاست كه بقيع وضع كنونى را دارد. مىدانيد كه اين مكان با آن وضعيّت در مقابل ديد زائران واقع شده، واقعاً دل هر مسلمانى را به درد مىآورد. آيا حضرت عالى در رابطه با بازسازى بقيع، با مقامات عربستان وارد گفتوگو شديد؟ اگر پاسخ مثبت است، آنها در اين باره چه گفتند؟
آقاى هاشمى: بله! من در اين باره با بسيارى از مقامات آنجا وارد صحبت شدم. عرض كردم:
ببينيد! شما طبق عقيدۀ علمايى عمل كردهايد كه مبانى غيرمنطقى دارند كه مورد پذيرش ما نيست و اين قبرستان را به اين صورت به حال خود گذاشتهايد. صدها ميليون شيعۀ دوستدار اهلبيت كه از اقصى نقاط عالم به اينجا مىآيند، اين منظره را مشاهده مىكنند و دچار ناراحتى مىشوند. شما چه سودى از اين ناراحتىها مىبريد؟ اين مانع وحدت دنياى اسلام و موجب آزردگى قلب مسلمانان مىشود. بعد افزودم:
ما در اين خصوص، طرح معتدلى داريم. اجازه بدهيد كلّ محوّطۀ قبرستان بقيع را با سنگ هاى ايرانى مفروش كنيم و دور مقابر ائمّه ديوارى بسازيم و سايبانى براى زائران در فاصلۀ معقولى نسبت به مقابر، در نظر بگيريم تا بتوانند از آن استفاده كنند.
مقامات جواب منفى ندادند و امر را به رضايت علما موكول كردند. من مايل بودم كه با علماى ردۀ اول عربستان در اين زمينه به گفتوگو بپردازم. در مكّه با متولّى حرم و امام جمعه كه فرد بسيار روشنى بود، صحبت كردم و ايشان را فردى قابل تفاهم يافتم. ولى ابراز شد كه در اين رابطه نظر علماى اهل فتوى و اصيلتر همچون آقاى «بنباز» لازم است. ملاقات با وى را در برنامۀ من گنجاندند؛ ولى انجام نشد.
به نظر مىرسيد كه آنان برداشت خوبى در مورد پيشنهاد اصلاح ظاهر قبرستان بقيع ندارند. ملاقات با علماى رده پايينتر هم انجام نشد و قضيّه مسكوت ماند.
بنابر اين فرصت ديگرى براى اين كار لازم است.
در مورد قبرستان «اُحُد» نيز با آنها صحبت كردم. اين زيارتگاه شهدا هم از دور منظرۀ جالبى ندارد. وقتى آنجا را ديدم، به مقامات ذيربط گفتم:
شما با بقيّۀ زيارتگاهها كه اينطور معامله نكردهايد. چه اشكالى دارد كه در اينجا فضايى درست كنيد كه قابل تحمّل باشد؟