16
آنكس كه ره معرفة اللّٰه پويد
بارى، مقصود از سفر، همان سير و سفر عارفانه است كه عباداللّٰه در هر يك از عبادات و آداب شرع مقدّس بايد لحاظ كنند. امّا حجّ ويژگى خاصّ دارد. حجّ، هم سير و سفر ظاهرى را كه نمادى است از سير باطنى - دارد و هم سفرهاى معنوى و روحانى را.
در باب معقول و عرفان براى انسان چهار سفر (اسفار اربعه) بر شمردهاند:
1 - منَ الخلقِ اِلَى الْحَقّ \سفر از خدا به سوى خدا.
2 - بالحقّ اِلَى الْحقّ \با خدا به سوى خدا رفتن.
3 - مِنَ الحقّ اِلَى الْخلق بالحقّ \همراه با خدا از حقّ به سوى خلق سفر نمودن.
4 - بِالْحَقّ فِي الْخَلق \با خدا در ميان خلق سفر كردن. 1و حجّ با گستردگى و جامعيّت ابعادش، سفرهاى چهارگانه را به نحو اجمال و در قالب نمادين در درون جاى داده كه با تأمّل روشن مىگردد. و نيز مراحل تهذيب نفس را - كه عبارتند از «يقظه ( \بيدارى) ، تفكّر، تذكّر، محاسبه، مراقبه و مشارطه» 2در دل دارد و زائر بيتاللّٰه از يكسو با خدا دمساز مىشود و با او راز و نياز مىكند و به صفات جلال و جمال او مىانديشد و از سوى ديگر به درون خويش مىنگرد و به تهذيب نفس مىپردازد و نيز با خيل زائران همنوا مىگردد و سير الى اللّٰه مىكند و با خدا در ميان خلق سير و سلوك مىنمايد.
و بديهى است كه از اسرار بىپايان حج، هركس به قدر استعداد خود بهره مىگيرد.
خاقانى طى قصيدهاى دربارۀ حجّ گويد:
سفر كعبه نمودارِ رهِ آخرت است
و به دليل همين اختلاف درجات و استعدادهاست كه به طورِ كلّى، عبادات و مناسك اولياء اللّٰه اهل معنا را به عبادات و مناسك مردمِ عادى و بسيط نتوان قياس گرفت. (ما للتراب وربّ الأرباب) .
چگونه مىتوان احوال سيد الساجدين عليه السلام را در عبادت، و حالات حضرتش را در ميقات و هنگام احرام - كه در روايات خواندهايم - وتضرّع و نيايشش را در طواف يا عرفات و