14با سويداى دل دريابد و در اعماق جان جاى دهد تا مايۀ معراج و تعالىِ روح وى گردد.
اگر به آيۀ: وَللّٰهِِ عَلَى النّٰاسِ حِجُّ الْبَيْت 1با دقّت بنگريم و رابطۀ «حِجّ البيت» را با «للّٰه» مدّ نظر قرار دهيم، به اين نتيجه خواهيم رسيد كه حجّ در حقيقت قصدِ خدا كردن است و آهنگ بيت وسيلهاى است براى راه يافتن به حريم كبريايى صاحب بيت كه نزديكترين راه آن دل است كه بيت اللّٰه الحرام واقعى است:
كعبه مردان نه از آب و گل است
طالب حق شو كه بيت اللّٰه دل است 2
و اگر به مفهوم آيۀ: وَإِذْ بَوَّأْنَا لإِبْرَاهِيمَ مَكَانَالْبَيْتِ أَنْلَاتُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيْتِي لِلطَّائِفِينَ. . . 3بينديشيم كه خداوند خانه را به خود نسبت داده (بَيتي) كه اين خود نشانۀ تشريف و تكريم است، و به تطهير بيت از لوث شرك و بت و هر آلودگى ديگر فرمان مىدهد، نتيجه خواهيم گرفت كه طواف كننده واقعى كسى است كه با طهارت جسم و روح و پاكيزگى جان و دل و منزّه از غبار معاصى به خانۀ دوست رو آورد تا با رؤيت قلبى، به ديدار دوست تشرف و شهود محضرش راه يابد كه مقصود و مقصد نهايى آنجاست و كعبه بهانه است.
و اگر به آيۀ: إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ 4در داستان قربانىِ ابراهيم و اسماعيل بنگريم، مىفهميم كه رمز قبولى حجّ و پاداش معنوى آن، همان راهى است كه آن پدر و پسر پيمودند و علايق را در مناى عشق سربريدند و على رغم وسوسههاى ابليس و جاذبههاى عاطفى، همۀ موانع را از پيش پاى برداشته و شيطان را رمى و رجم كردند و درست در وسط ميدان اين مصاف؛ يعنى محلّ «جمرۀ وُسطا» 5زير آفتاب سوزان منا تسليم امر حق شدند و سوختن و ساختن در آتش عشق محبوب ازلى را بر همه چيز ترجيح دادند تا نداى «قد صدّقت الرويا» را از كنار مسجد خيف شنيدند 6و آن پاداش عظيم را گرفتند.
و اين است مفهوم واقعى «فناء فى اللّٰه» كه در سخن عارفان تكرار شده كه ثمرۀ آن «بقاء باللّٰه» در ملك وملكوت و در همۀ عرصههاست و با همين فلسفه سنّت ابراهيم و مناسك او و خاطرات خاندانش در حج ابد الدهر جاودانه مانده تا سلوك معنوى و سير الىاللّٰه و فنا و بقا را به راهيان راه ابراهيم بياموزد و نشان دهد كه سالكان الىاللّٰه در كورۀ آزمايش و ابتلا سوختن و ساختن را تجربه كردهاند و رضاى دوست را طلبيدهاند تا در محفل انس و قدس جاودانه ماندهاند: