69يك نفر از مسلمانان براى حمايت از آن زن، با آن يهودى درگير شد و او را به قتل رساند و يهوديان نيز آن مسلمان را به قتل رسانيدند. رسول خدا كه پيمانشكنى و تحريكات يهوديان را مشاهده مىكرد، به محلّ سكونت آنان حمله برد و پس از پانزده روز كه در محاصرۀ مسلمانان بودند، پيمان مجدّد بستند تا از مدينه و اطراف آن به منطقۀ دوردستى كوچ كنند، و بدينگونه توطئۀ «بنىقينقاع» پايان يافت.
اين حادثه يكى از حساسترين فرازهاى سال دوم هجرت و از مهمترين حوادث داخلى آن روز براى اسلام و مسلمانان محسوب مىگرديد؛ زيرا اين جنگ موجب شد كه ساير قبايل يهود نيز در عين دشمنى با اسلام، در جاسوسى به نفع مشركين و هماهنگى با منافقين تجديد نظر نمايند.
به هر حال در اين اقدام مهمّ و جنگ حسّاس و براى سوّمين بار پرچم اسلام در دست شجاعترين مردم، اسداللّٰه و اسد الرسول، حمزۀ سيد الشهدا عليه السلام در اهتزاز بود و آن حضرت بود كه در پيشاپيش سپاه اسلام حركت مىكرد و آن را هدايت مىنمود. 1حمزه سيّد الشهدا در جنگ بدر
وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّٰهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ اَذِلَّة؛
«خداوند شما را در بدر يارى كرد، در حالى كه شما (نسبت به دشمن) ناتوان بوديد.»
گر چه هدف اصلى ما ادامۀ بحث گذشته و ارائۀ نقش مؤثّر حضرت حمزه در حمايت از اسلام و حضور شجاعانهاش در جنگ بدر و احد مىباشد ولى براى بيان اهمّيت و سرنوشت ساز بودن اين حضور در اين دو جنگ براى اسلام و چگونگى به وجود آمدن آنها به ويژه اينكه جنگ دوّم (احد) به وسيلۀ مشركين همزمان با شكست آنها در جنگ بدر طرّاحى و پىريزى گرديده است. در ضمن بيان اصل موضوع از ذكر پارهاى مطالب حسّاس در جنگ بدر و پىآمدهاى آن در ميان مشركين مكّه ولو به اختصار ناگزيريم.
سحرگاه جمعه، نوزدهم ماه رمضان، نوزدهمين ماه پس از هجرت بود كه جنگ بدر آغاز شد. ابوسفيان براى به دست آوردن اخبار و گزارشهايى از سپاه مدينه، در كنار چاه بدر حاضر شده بود كه به وسيلۀ مسافرى، از حركت سپاه اسلام آگاه گرديد و بىدرنگ شخصى به نام «ضمضم بن عمرو غفارى» را براى اطلاعرسانى به مكّه اعزام