35وابستهايم، نه به عنوان شخص آنها، كه به عنوان فرستادگان خدا و پيام آوران او است.
و همينطور اگر به امامان معصوم عليهم السلام و اولياى خدا عشق مىورزيم، به خاطر اين است كه آنان بندگان خدايند و او را بهطور شايسته اطاعت و عبادت نمودهاند.
«لبيك لا شريك لك» ، بدين معناست كه غير از خدا را اجابت نمىكنيم و به نداى قدرتمندان، دولتها، احزاب، بلوكهاى منطقهاى و محافل بين المللى گوش فرا نمىدهيم، بلكه، تنها خدا، محور ما است كه برگردِ آن حركت مىكنيم؛ زيرا تنها با اجابت خداى يگانه است كه ميان مسلمانان انسجام و اتحاد حاصل مىشود.
«لبّيك، لا شريك لك» ، تكرار مىشود و اين تكرار، به خاطر افزايش و عمق شعور در جان آدميان است. تكرار «لبّيك» ، براى حاكميت خدا بر قدرتمندانى چون شاهان، جباران و طاغوتها و بر تمام مظاهر زندگى همانند ثروتها و نعمتها است و ديگر نبايد مدّاحان و ستايشگران از اشخاص و دنيا تعريف و مدح نمايند؛ چرا كه انسان در مراسم حج، بر انحصار فرمانروايى خدا و اختصاص ستايش و نعمتها به او تأكيد مىورزد و هر ستايش و نعمت و قدرتى، پرتو حمد، نعمت و حاكميت خدا است و غير از او كسى قابل ستايش و ولىّ نعمت نيست.
خلاصۀ سخن اين كه: تنها خدا لايق و صاحب مدح و حكومت و نعمتهاى دنيوى است و بس.
بدين ترتيب، انسان مىيابد كه در حضور خداى يگانه است و از هر انسانى فاصله دارد و عبوديت مطلق براى خدا در صورتى تحقق مىپذيرد كه انسان با تمام وجود، انديشه، شعور و وجدان و در هر حركت، طرح و عمل در زندگى بندۀ خدا باشد.
با بندگىِ مطلق خداوند است كه انسان خود را در برابر تمام دنيا و موجودات، آزاد مىبيند و عبوديت و حريت در جانش ريشه مىدواند و هر اندازه بندگى خدا عميقتر گردد، آزادگى انسان فزونتر مىشود و از سنگر عبوديت است كه آزاد منشى اوج مىگيرد و مىشكفد.
اما از خدا بى خبران خود را در برابر خدا آزاد و رها مىبينند و در مقابل انسانها، شهوات و مطامع دنيا بنده و اسيرند.
باز اگر بخواهيم بيشتر اسرار حج را بفهميم، بايد سراغ خانۀ خدا و كعبه معظمه برويم و از خود بپرسيم كه: آيا خانۀ خدا را كه از سنگها ساخته شده، بايد تقديس و