34بلكه آن را اجابت تمام نداها و پيامهاى جاودانۀ خدا در قرآن مىدانيم؛ خواه آن نداها خطاب به تمام مردم باشد و يا تنها خطاب به مؤمنان.
«لبّيك» ؛ يعنى پروردگارا! ما در اين موقعيّت و با اين حالت، تمام پيامهايت را در قلمرو اسلام، عبادات، اخلاق، جهاد، سياست و اقتصاد اجابت كرده و به آنها متعهّد مىشويم و در برابر تمام شياطين نفسانى و دشمنان خارجى مقاومت مىكنيم.
«لبّيك» ، فرياد بلندى است كه از حنجرۀ حاجيان در فضا طنين مىافكند و جانبدارى آنان را از اسلام تجديد مىكند.
حاجيان با نداى «تلبيه» هنگام حركت به سوى مكه؛ اولين پايگاه دعوت اسلام، راهپيمايى مىكنند و مىخواهند حركت سيل آسايشان از تمام نقاط جهان قدرت نمايى اسلام قلمداد شود و با فريادهاى «لبيك» اعلان مىكنند:
پروردگارا! اگر در آغاز دعوت اسلام، مردم اسلام نياوردند، نه ايمان آوردند و نه بدان پيوستند، و اگر مسلمانان از خط اسلام ناب منحرف شدند، بسيارى از تعاليم آن را عمل نكردند و گرايشهايى انحرافى پيدا كردند، ما اعلان مىكنيم كه به سوى حرم و خانهات رهسپاريم و از عمق جان با درك كامل و با تمام وجود و آمال خود، نداى «لبيك» را سر مىدهيم؛ چرا كه تو اسلام را با تمام ابعادش براى ما مكتب حيات و حركت قراردادى و ما تصميم داريم بواسطه آن، به قلّۀ تكامل برسيم.
از اينجا مىتوان به اين نكته پىبرد كه چرا تنها كلمۀ «لبيك» واجب نشده و حتماً بايد «لبّيك لا شريك لك» را نيز بدان اضافه نمود. اين اضافه، براى آن است كه بر اخلاص و توجه كامل در ذكر «لبيك» و تنها خدا را در محضر خود ديدن، تأكيد كند و بفهماند كه چنين خطاب و توجّهى به غير خدا و يا انسانهاى ديگر نيست.
گويندگان «لبيك» مىخواهند بگويند:
ما هر ندايى را اجابت كنيم و به هر معيار و قانونى، از هر قانونگذار و انديشمندى، پايبند باشيم و هرگونه روابطى را با انسانها برقرار نماييم، همهاش از اجابت ما به خداى خود سرچشمه مىگيرد و هيچ چيز و هيچكس را با خدا شريك نمىدانيم و تنها به خداى يگانه، با كمال عشق، اخلاص و خضوع، توجه داريم، اگر با مردم رابطه داريم، از ارتباط ما با خدا نشأت گرفته است و ما از رهگذر خلق خدا به خدا مىرسيم و اگر به رسول خدا صلى الله عليه و آله و تمام پيامبران