20«رفع» ، «اِعلام» و «اِصعاد» تقريباً نظير يكديگرند، منتهىٰ، نقيضِ رفع، وَضع است و نقيض كلمۀ اِصْعاد، انزال است.
رفعت نقيض ذلّت است.
و نيز كلمات: «قواعد» ، «اساس» و «اركان» تقريباً نظير يكديگرند.
واحد قواعد، قاعده است. قاعده در لغت ثبوت و استقرار مىباشد؛ قاعدة البناء؛ أساسه الّذى بنىٰ عليه.
إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللّٰهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوْ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللّٰهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ
1
«البته كه سعى ميان صفا و مروه از شعائر و آداب عبادات الهى است، بنابراين كسانى كه حج خانۀ خدا و يا عمره بهجا مىآورند، مانعى ندارد كه سعى ميان صفا و مروه نيز به جاى آورند و كسانى كه فرمان خدا را در انجام كارهاى نيك اطاعت كنند، همانا كه خدا در برابر اعمال آنها شكرگزار و از كارهاى آنها آگاه است.»
زجاج، نوشته است: 2شعائر جمعِ شعيره است: «والشعائر، كلّ ما كان موقف اَو مسعى و ذبح.»
مسلمانان از طواف (يعنى سعى، و اين از مقولۀ مجاز است) ميان صفا و مروه اجتناب داشتند؛ زيرا كه اعراب جاهلى اصنام خود را ميان دو كوه صفا و مروه گذاشته بودند و مىپنداشتند كه سعى در آنجا گناه است و لذا قرآن گفت:
. . . فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا. . . ، پس از نزول اين آيه، خدا اعلام كرد، اين دو از شعائر هستند و سعى ميان آن دو كوه، گناهى نيست.
جصّاص در ذيل آيۀ مورد بحث، نوشته است 3از قول ابنعباس:
«قال: كان على الصفا تماثيلُ و أصنام و كان المسلمون لا يَطُوفُون عليها؛ لأجلِ الأصنام و التماثيل: فانزل اللّٰه تعالى: فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا. . . .
ابن عربى ذيل بحث از اين آيه، نوشته است: 4«مِنْ شعائراللّٰه يعنى مِنْ مَعالم اللّٰه في الحجّ» .