19بعثت او را «امين» مىخواندند، نصب گرديد. 1فاضل مقداد 2ذيل بحث از آيۀ مزبور نوشته است: «يرفع» فعل مضارع است و حكايت حال ماضى را مىكند و «قواعد» هم جمع «قاعده» است و جمع بستن آن به اعتبار اين است كه هر قسمت نسبت به مافوق خود، قاعده محسوب مىشود و بنا به حساب مىآيد، نسبت به قسمت زيرين.
معناى «يرفع» يعنى: يثبت و يبنى؛ زيرا وقتى كه هر راه چيده شود و بنّا، آن را روى هم بگذارد، متّصف به ثبوت مىشود.
و رفع بنا و بالا آمدن ساختمان، چيزى است كه به تدريج و خود به خود، درست مىشود و در واقع بالا آمدن بنا با روى هم گذاشتن مواد و مصالح ساختمانى ملازمه دارد، و در اين مورد هم از بابِ اطلاق معناى «لازم» و ارادۀ معناى «ملزوم» است.
اين كه قرآن گفته است: وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنْ الْبَيْتِ. . . فصيحتر است تا كه گفته شود: «. . . يبنى على القواعد» و يا بگوييم: «و اذ يرفع ابراهيم قواعد البيت. . .» ؛ زيرا در اين دو تعبير، ابهام وجود دارد و ابهام موجب ناخوشايندى است و روشنىِ عبارت موجب شادى و خوشايندى، در صورتى كه در تعبير قرآن هيچ ابهامى وجود ندارد و بسيار هم فصيح است.
فاضل مقداد، ذيل بحث از همين آيه نوشته است:
«و اسمٰعيل» واو، براى بيان حال است و «اسمعيل» مبتداست و مىدانيم كه بناى بيت، نياز به دستيار دارد؛ يعنى «اسمعيل يناوله» .
در بابِ رَبَّنٰا تَقَبَّلْ مِنّا نوشته است: اين جملۀ دعائيه دلالت دارد بر اين كه خانه را براى عبادت ساختند و نه براى سكونت؛ زيرا هدف اصلى از درخواستِ تقبّلِ چيزى، جز عبادت، چيز ديگرى نمى تواند مُتصوّر شود. 3علاّ مه جواد الكاظمى (متوفّاىِ اواسطِ قرن يازدهم ه. ق.) همان مطالبِ فاضل مقداد را تكرار كرده و شرح و بسط فراوانى داده و متذكر شده است: 4«وَ اِذْ يرفع» يعنى «و اذكر اذ يرفع» .
و «القواعد جمع القاعده و هى الأساس و الأصل» .
نويسندۀ كتاب 5«أقصى البيان» همان مطالبِ فاضل مقداد را با اضافاتى بيان كرده و افزوده است: