16با لباس يك رنگ (سفيد) به دور خانۀ خدا مىگردد، بايد خود را مقابل ملائكهاى ببيند كه آنها نيز به دور بيت معمور كه در عرش محاذى كعبه است، مىگردند.
حاجى از اين جهت به ملائك شباهت دارد كه آنها به دور خانۀ خدا در عرش طواف مىكنند و اين به دور خانۀ خدا در فرش. چه بسا حاجى از جهتى بر ملائك برترى داشته باشد و آن اينكه وى واديهايى سخت و خطرناك را پشتسر نهاده و ريشههاى دوستى دنيا را كه در دلش سالهاى سال رشد كردهاند، از بيخ و بن بركنده و همه چيز را به پشت سرانداخته دل را آماده ساخته و به غير حق نپرداخته است. عبور از اين مراحل، مبارزۀ بسيار شديدى مىطلبد كه بدون توفيق الهى، حاصل نخواهد شد. ملائك اين سختىها و شدائد را ندارند؛ پس طواف فرشى با حفظ شرايط، از طواف عرشى، عزيزتر است. مرحوم فيض كاشانى مىگويد:
بدان كه تو در حال طواف به ملائكه شبيه هستى؛ ملائكه مقرّبين كه به دور عرش طواف مىكنند. و گمان نكن كه مقصود از طواف فقط حركت دادن جسم توست؛ بلكه مراد، طواف قلب به واسطۀ ذكر پروردگارت است؛ آن گونه كه هيچ ذكر بدون او آغاز نشد و هيچ ذكرى بدون او پايان نمىپذيرد. بدان كه طواف شريف، همان طواف دل به حول حضرت ربوبيّت است كه اين خانه (كعبه) ، مثال و ظهور آن حضرت در عالم ملك است كه خود آن حضرت با چشم ظاهر مشاهده نمىشود و معلوم است كه عالم مُلك و شهادت، نردبان صعود به عالم غيب هستند و چون اكثر مردم توان طواف به عالم غيب و بيت معمور را ندارند، امر شدهاند كه به كعبه طواف كنند و از اين رو، به آنان تشبّه حاصل كنند كه هر كس شبيه قومى گردد، از آنها محسوب مىشود. 1وقوف در عرفه
امّا وقوف عرفه و آن اجتماع اصناف خلق در آن صحراى عرفات و آن خروش و تضرّع و آن زارى و گريۀ ايشان و آن دعا و ذكر ايشان به زبانهاى مختلف، به عرصات قيامت ماند كه خلايق همه جمع شوند و هر كس به خود مشغول، در انتظار ردّ و قبول. و در جملۀ اين مقامات كه برشمرديم، هيچ مقام نيست اميدوارتر و رحمت خدا به آن نزديكتر از آن ساعت كه حجاج به عرفات بايستند. در آثار بيارند كه: