74اين نكته تعجب برانگيز است كه در مقايسه با مكه، به جز تاريخ مدينه در قرن نخست هجرى، آگاهيهاى اندكى داريم. (به عنوان مثال نگاه كنيد به مدخل «مدينه» در 2IE ) و تعجب بيشتر اين كه تاكنون دانشمندى براى شناساندن اين دوره اقدامى نكرده است.
از آغاز دورۀ عباسى، شهر مدينه تحت سيطرۀ اعقاب حسين بن على بن ابىطالب بود كه با عنوان بنوالحسين شناخته مىشوند. به نظر مىرسد كه اين خاندان، با حفظ مناصب رسمى، چون قاضى، خطيب، امام جماعت، مسؤوليت موقوفات براى توزيع غذا ميان فقرا در مراسم عاشورا - به ويژه در ميان طوايف جماز، عطيه و هواشم - موقعيت خود را به عنوان امراى شهر، حتى پس از فتح آن توسط عثمانيها، حفظ كرد. 1منابع شيعه به ما مىگويد كه بنوالحسين برخلاف شرفاى مكه، به دليل حمايت بىاندازه از اهل بيت، در نهايت قدرتش را از دست داد، اما در اين باره، تاريخ خاصى ارائه نمىدهند. مداخلۀ مكرر شرفاى مكه در مسائل اين شهر، تعيين افرادى از سوى آنها براى اشغال پستهاى مهم و نقش آنها به عنوان ميانجى در درگيريها و دشمنيهاى ايجاد شده در ميان خاندان بنوالحسين، نشانگر آن است كه بايد نقصى در نفوذ سياسى آنها رخ داده باشد.
در دو قرن نخست حكومت عثمانيها، طايفۀ بنىشدقم از سادات بنوالحسين، به عنوان نسب شناسان و مورخان برجسته از ديگران متمايز و ممتاز بودند. آنها مكرر مسؤوليت بيت المال را داشته و دست كم يك بار نيز در مديريت حرم نبوى شركت داده شدند. 2آمادگى آنها در داشتن عنوان نقيب الاشراف، مىتوانست نقش مهمى را در شهر و اطراف آن براى آنها به دنبال داشته باشد. نوعى از قدرت نظامى مىبايست سبب جذب آنها به اين منصب باشد، چرا كه مىدانيم آنها رهبرى نبردهاى اشراف را در دفاع از مدينه و ينبع در برابر شرارتهاى بدويان كه از سوى شرفاى مكه تقويت مىشدند، سازماندهى و رهبرى مىكردند. 3بخشى از حوادث محلى مرتبط با آنها، آن است كه نقباى خاندان شدقم در جهت بهبود بخشيدن به وضعيت شرفا، با زيركى، خود را نزد سلاطين عثمانى و نيز صفوى كه وقفهاى زيادى براى آنها قرار داده و درآمد سالانۀ آن را برايشان مىفرستاد، محبوب مىكردند. نقيب احمد بن سعد بن شدقم (م 988 / 1580) با فرستادن پيشكشهايى براى سلطان مراد سوم او را بر آن داشت تا بخشى از زمينهاى قابل كشت مصر را وقف كند كه درآمد سالانۀ آن 4000 اردب تخمين زده مىشد و توسط احمد شريفى كه مستقيم از طرف