26
آن خطا ديدن زضعف عقل اوست
ناگفته نماند كه منظور از اين حرف تبرئه كلّى عرفا از خطا و توجيه همۀ گفتار آنها نيست؛ زيرا عارف هر قدر هم عظيم باشد جايز الخطا بوده و چه بسا به قدر بزرگيش اشتباهش نيز بزرگ باشد. بلكه منظور معيار قرار ندادن خود در اين امور است. در امور ذوقى و كشفى كه عارف متعمّداً پوشيده سخن گفته و راز را به رمز بيان مىكند نبايد معلومات عمومى و محدود خود را قاضى كرده و عارف را محك بزنيم چون:
اصطلاحاتى است مر ابدال را
هر كسى را اصطلاحى دادهايم
هر كسى را سيرتى بنهادهايم 2
با توجّه به اين گفتار خوانندۀ عزيز توجّه دارد كه آنچه در خصوص اسرار و عرفان حج گفته مىشود، توجّه به باطن امور ظاهرى است؛ لذا احرام، سعى، طواف، لباس احرام، حجر الاسود، كعبه و. . . يك مفهوم ظاهرى داشته و يك مفهوم يا مفاهيم باطنى خاصّى هم دارد كه در اينجا غرض بيان آن مفاهيم باطنى است.
ارزش واقعى هر عملى، در نقش سازندۀ آن از راه شناخت اسرار باطنى و به كارگيرى آن اسرار نهفته است.
نماز، روزه، حج و هر عمل ديگرى كه تنها در حدّ قالب ظاهرى آن مورد توجّه بوده و به درونش پى برده نشده است، كارساز و مشكلگشا نبوده و نخواهد بود.
حج ظاهرى همانگونه كه براى دشمنان حج زيانى ندارد براى حاجى نيز سودى ندارد و تنها جهت رفع تكليف به جاآورده مىشود.
اگر ميليونها نفر به حج روند ولى شناخت آنها از حج تنها در حدّ مناسك صورى آن و اجراى دقيق مناسك بدون توجّه به محتواى آن باشد، نه سودى دارد و نه زيانى.
اگر از ميان مليونها زائر، حتى تنها چند هزار نفرى ضمن اجراى صحيح آداب ظاهرى اعمالِ حج، آنهم تا حدودى به اسرار باطنى و نقش سازندۀ آن واقف شده و از نور درون آن مستضيىء شوند و نور بگيرند، دشمنان ضدّ نور براى خاموشى آن