23ويژگى خاصّش، از اسرار باطنى فراوانى برخوردار است به طورى كه هيچ يك از اعمال ديگر، به آن گستردگى نبوده و باطن هيچيك به باطن حج نمىرسد.
حج همانگونه كه توحيد، نبوّت، امامت و معاد را دارد، نماز، روزه، جهاد، تولّى و تبرّى و نيز ديگر امور؛ همانند خلوت و جلوت، ذكر و تفكّر، سكوت و فرياد، عزلت و اجتماع و ظاهر و باطن همه را دارد. و در يك كلام مىتوان گفت كه: حج بخشى از آثار فقهى، فلسفى، اخلاقى، عرفانى و. . . را به خود اختصاص داده است.
در اين نوشته برآنيم تا گوشههايى از اسرار معنوى و عرفانى حج را، كه محصول زحمات و رياضتهاى بزرگان و عرفاى مسلمان در طول ساليان درازِ است، باز گوييم.
بديهى است آنچه يك عارف گفته يا نوشته است، محصول زحمات خويش بوده و يك كشفِ فردى است كه هر عارفى مىتواند به اقتضاى حال خود بدان برسد و آن را شهود كرده، در حدّ توان بيان و قلم خود، به ديگران نيز انتقال دهد. چه بسا عارفى از مسألهاى ظاهرى، معنويتى به دست آورد؟ كه عارف ديگر به چيزى غير از آن رسيده است يا طورى بيان كند كه متفاوت و بلكه مغاير با بيان عارف ديگر باشد.
از گفتههاى عارفان، آنچه كه عقل و دل خواننده كشش دارد، برايش قابل درك و استفاده است. و آنچه كه خارج از توان وى باشد، به عقل و انصاف و اخلاق نزديكتر است كه از كنار آن با كمال ادب عبور كرده، صحّتش را، به قول شيخ الرئيس ابو على سينا، در بقعۀ امكان قرار دهد. و متوجّه اين شعر حافظ باشد كه:
ما نگوييم بدو ميل به نا حق نكنيم
جامۀ كس سيه و دلق خود ازرق نكنيم
ابن سينا با اينكه يك فيلسوف و عقلگراى محض است، در امور عرفانى بسيار محتاط بوده و ديگران را نيز به احتياط و ادب و پرهيز از تندروى و انكار، دعوت مىكند. او در چندين جاى كتاب «اشارات» خود، اين مطلب را گوشزد كرده و مىگويد:
«اگر با خبر شدى كه عارفى به قوّت خود كارى انجام داد يا حركتى كرد و يا حركتى را به وجود آورد كه از عهدۀ ديگرى خارج است، پس چنين كارى را به كلى انكار نكن؛ زيرا راههايى بر سبب و صحّت اين امور وجود دارد.» 1در جايى ديگر مىگويد: