21رسول خدا - صلى اللّٰه عليه وآله وسلم - حجر را استلام مىكرد؛ لكن خود از آن امتناع مىورزى؟ امام صادق - عليه السلام - فرمود: «نعم؛ ولكن كانَ رسولُ اللّٰهِ - صلى اللّٰه عليه و آله و سلم - إذا رأوه عرفوا له حَقَّهُ، وأنا فَلا يَعرِفُون لي حقي» : (آرى؛ لكن وقتى مردم، رسول خدا - صلى اللّٰه عليه و آله و سلم - را در حال طواف مىديدند حق او را مىشناختند و رعايتِ حالِ او مىكردند، و حريمى براى آنحضرت براى تقبيل و استلام حجر به وجود مىآوردند، نه كسى را آزار مىرساند و نه خود آزار مىديد. و من به گونهاى مراسم طواف را برگزار مىسازم كه مردم حق مرا نمىشناسند، لذا از تقبيل و بوسيدن حجر يا تماس نزديك با آن خوددارى مىكنم تا مردم را نرنجانم و خود نيز رنجه نگردم) .
محدث نورى - رحمة اللّٰه عليه - مىنويسد: امام صادق - عليه السلام - را مردم ديدند كه طواف را به طور عادى و طبيعى برگزار مىكند، و براى نزديك شدن به حجر الاسود تلاش و كوششى از خود نشان نمىدهد. رفتار و شيوۀ عمل آن حضرت در امر طواف سؤال برانگيز شده بود، لذا از آنحضرت پرسيدند پيامبر اكرم - صلى اللّٰه عليه وآله و سلم - از نزديك با دست كشيدن به حجر الاسود با آن تماس برقرار مىكرد و آنرا بدين شيوه استلام مىنمود؟ امام صادق - عليه السلام - پاسخ داد: «يُفرّج له، وأنا لا يُفرّجُ لى» ؛ (براى آن حضرت راه را براى چنين تماسِّ نزديكى مىگشودند؛ اما من در شرايطى طواف را برگزار مىكنم كه راهى را فراسويم به حجر الاسود باز نمىگذارند) لذا از استلامى اين چنين صرف نظر كرده و بر بارِ مشكلات و دشواريهاى مردم و خود اضافه نمىكنم، و مصلحتِ جمعى را بر مصلحتِ شخصى ترجيح مىدهم. و قاعدۀ باب «تزاحمِ مصالح» مقتضى است كه مصلحت فرد، فداى مصلحت جمع گردد.
پى نوشتها: