55وجه لما قيل من الإحرام تروك وهى لا تفتقر الى النية.» 19 - احرام همان تلبيه است
يكى از اقوال مهم در باب حقيقت احرام آن است كه احرام همان تلبيه است. نخستين كسى كه به صراحت بر اين ديدگاه تأكيد ورزيد، سيد مرتضى بود.
آن بزرگوار در اين باره مىنويسد:
«ومما انفردت به الإماميّة القول بوجوب التلبية فعندهم أنّ الإحرام لا ينعقد إلّابها إلّا أنّ أبا حنيفة واِن وافق فى وجوب التلبية فعنده أنّ الإحرام ينعقد بغيرها من تقليد الهدى وسوقه مع نية الإحرام.»
وقال مالك والشافعى: «التلبية ليست بواجبة ويصحّ الدخول فى الإحرام بمجرّد النية.» 2آنگاه آن علم هدايت دو دليل بر اين مدعا اقامه مىكند:
1 - اجماع مكرّر داريم كه با تلبيه، احرام محقق است و بدون آن احرام محقق نمىشود.
2 - قرآن حج را به صورت كلّى واجب كرده است و بيان جزئيات آن را خداوند به عهدۀ پيامبر گذاشت، آنگاه چند روايت بدين مضمون نقل مىكند. يكى از آن روايتها را از فريقين نقل مىكند: «أنّ النبىّ لبّىٰ لمّا أحرم» و روايات ديگر را از اهل سنّت.
بررسى:
به نظر مىرسد مرحوم سيد در صدد بيان اين نكته نيست كه حقيقتِ احرام تلبيه است، بلكه در پى آن است كه اصل نقش تلبيه را در آن بنماياند و اين امرى است روشن و اجماعى و همۀ فقهاى شيعه بدان فتوا دادهاند؛ يعنى آن را از واجبات احرام شمردهاند اما با اين حال برخى از چهرههاى برجستۀ فقاهت شيعه سخن ايشان را اينگونه فهميدهاند كه حقيقت احرام همان تلبيه است.
ابن ادريس در سرائر در زمرۀ اين گروه است، آن فقيه فرزانه مىنويسد:
«وذهب بعض أصحابنا أنه لا ينعقد الإحرام فى جميع أنواع الحجّ إلّابالتلبية فحسب وهو اختيار السيد المرتضى وبه أقول لأنّه مجمع عليه. . .» 3