47به حقيقت امر، همان راه را پيمودهاند. گاهى با اشاره و تلويح و گاهى به صراحت، همان نظريات خلاف را مورد تأييد قرار دادهاند و از اين روست كه راه شناخت صحيح براى خواننده نيز مشكل گرديده است؛ زيرا محور بحثها و مطالعات، نوعاً همان منابع بوده و قيافه عقيل بنى هاشم هم از همين دريچه و با همين عينك مورد مطالعه قرار گرفته است. بايد گفت كه در مقابل همۀ اين جريانات انحرافى، باز هم مىتوان از گوشه و كنار منابع، مطالبى و لو به اندازۀ كم و نارسا، به دست آورد كه بتواند هر شخص منصف را تا حدّى با حقيقت آشنا كند و غبار اوهام را، كه در قرنهاى گذشته برتاريخ زندگى عقيل نشسته است، برطرف سازد.
عقيل از ديدگاه رجال شناسان اهل سنت:
قبل از بررسى مطالب سه گانه كه پيشتر اشاره شد، لازم است در اينجا به عنوان استدراك و تكميل بحثِ «حديث پيامبر از زبان عقيل» ، كه در مقالۀ گذشته آورديم، نگاهى داشته باشيم به نظريۀ رجال شناسان اهل سنت.
در اين بحثِ «شخصيت عقيل از ديدگاه رجال شناسان اهل سنت» اين مطلب مطرح است كه تخصّص آنها علمِ رجال و كارشان معرفى ناقلان حديث از لحاظ موقعيت معنوى و مورد اعتماد بودن آنها و يا عكس آن است. اينان عقيل را نه از نظر كثرت و قلّتِ حديث ونه از زاويۀ تاريخ و صحابى بودن، بلكه از اين جهت از وى ياد كردهاند كه او از رجال حديث و ناقلان اثر و سنت رسول خدا - ص - است. از جمله رجال شناسان و منابعى كه در اختيار داريم عبارتند از:
1 - سرسلسلۀ رجال شناسان اهل سنت، ابوحاتم رازى (متوفاى 327 ه. ق.) است كه عقيل را جزء ناقلين حديث معرفى كرده و كسانى را كه از وى اخذ حديث نمودهاند، چهار نفر مىشمارد و چنين مىگويد:
«عقيل جزء صحابۀ رسول خدا است و ناقلان حديث پيامبر از وى؛ عبارتند از:
موسى بن طلحه، عطاء بن ابى رياح، حسن (بصرى) و مالك بن ابى عامر» 12 - و از كسانى كه عقيل را با اين سمت معرفى نموده است، ابن حجر عسقلانى است در «تهذيب التهذيب» ، ولى او تعداد ناقلان حديث از عقيل را هفت نفر ذكر نموده، مىنويسد:
«نقل كنندگان حديث از وى؛ عبارتند از فرزندش محمد، نوادهاش عبداللّٰه بن محمد و