38و باز نزد حَجَر آيد و به جهت طواف نساء بايستد و نيّت چنين كند كه:
«هفت بار گِرد خانۀ كعبه مىگردم جهت طواف نساء واجب عمرۀ حجّ افراد واجب اسلام از براى خداى تعالى.»
پس هفت بار گِرد خانه گشته به مقام آيد و آنجا دو ركعت نماز به دستور سابق بگزارد و نيّت چنين كند كه:
«دو ركعت نماز واجب طواف نساء عمرۀ حجّ اِفراد واجب اسلام مىگزارم واجب از براى خداى تعالى.»
و سنّت است كه در حين بيرون آمدن از مكّۀ معظّمه، طواف وداع نموده بيرون آيد و طريقش آن است كه به دستور سابق نزد حجر بايستد و حمد و ثنا گويد و نيّت چنين كند كه:
«هفت بار گِرد خانه مىگردم جهت طواف وداع خانۀ كعبه از براى رضاى خداى.»
پس هفت بار گِرد خانه بگردد و دو ركعت نماز در مسجد گزارد و نيّت چنين كند كه:
«دو ركعت نماز طواف وداع خانه مىگزارم از براى رضاى خداى تعالى.»
پس بيرون آيد و متوجّه شود.
بدانكه در هر نيّتى بايد كه معناى اجزاء آن نيّت را [ فى الجمله ] دانند، چنانكه فقها - رحمهماللّٰه - تصريح به آن كردهاند. پس كسى كه مىگويد:
«احرام عمره حجّ تمتّع اسلام واجب مىگيرم قربة اِلى اللّٰه»
مىبايد كه معناى احرام و عمره و حجّ و تمتّع و اسلام و واجب و قربت را بداند و فىالجمله در آن وقت به خاطر بگذراند و ما يكايك را بيان كنيم:
امّا معناى «احرام مىگيرم» ؛ يعنى «جازم مىشوم كه از اين زمان تا آخرِ افعال عمره - كه تقصير است -، ترك محرمات احرام نمايم كه آن بيست و سه چيز است به طريقى كه فقها - رضوان اللّٰه عليهم - در كتب، مذكور ساختهاند، هفده آن مشترك ميان مرد و زن است.»
اوّل: صيد كردن 1.
دوّم: بهره گرفتن مرد و زن از يكديگر.
سوّم: استعمال بوى خوش مطلقاً 2.
چهارم: سرمۀ سياه در چشم كشيدن 3.
پنجم: روغن بر خود ماليدن 4.