12وزيارته، وجعله قبلةً للمصلّين له، فهو شعبة من رضوانه، ويؤدّى الى غفرانه. . .»
«اين خانهاى است كه خدا بوسيلۀ آن، بندگانش را به پرستش واداشت تا با آمدن به اين مكان، ميزان پيروى و اطاعت آنان را بيازمايد. از اين رو بندگان خود را به بزرگداشت و زيارتِ اين خانه برانگيخت و آن را قبلۀ نمازگزاران ساخت، پس كعبه مركزى براى كسب خشنودى خداوند و راهى به سوى آمرزش اوست. خداوند آن را دو هزار سال پيش از گستراندن زمين آفريد. پس سزاوارترين كسى كه بايد اوامرش را گردن نهاد، و از نواهى او دورى گزيد، خدايى است كه چهرهها و جانها را آفريد.» 1نگرشى عميق و همه جانبه به آيات و روايات، بخوبى اين معنا را ثابت مىكند كه حج را ظاهرى است و باطنى، آنچه را مردم در ظاهر مىبينند با حقيقت حج فاصلۀ بسيار دارد و حال آن كه خداوند طالب آن حقيقت است: حجى را مىخواهد كه مبرور باشد و حاجى با بازگشت به موطن خويش تحوّلى اساسى در روحش پديد آيد. حجى را مىخواهد كه مناسك آن، مناسك زندگى صحيح اسلامى باشد. حجى را مىطلبد كه حاجى پس از برگشت، به غير خدا لبيك نگويد و گرد غير خدا نگردد. حجى را مىخواهد كه حاجى در آن با شيطان بستيزد و هر آنچه از دنيا نزدش عزيز است در راه خدا قربانى كند و جز خدا چيزى را نبيند و چيزى نخواهد و. . .
حج عبادتى خشك و بىروح نيست بلكه هر عملى در حج نكتهها و معارف فراوان و والايى دارد كه هدف اصلى حج را تشكيل مىدهند.
فضل بن شاذان از هشتمين امام، على بن موسى الرضا - ع - از علل تشريع حج مىپرسد و حضرت پاسخ مىدهد:
«لعلّة الوفادة الى اللّٰه» ؛ «حج به سوى خدا رفتن و در پيشگاه بارى تعالى حاضر شدن است.» (كسى كه معناى حضور در پيشگاه حىّ داور را بداند و بفهمد، به غير او توجه نكرده، خود را به گناه نمىآلايد.)
«وطلب الزيادة» ؛ «حج زيادتطلبى و كمالخواهى و از خدا پاداش و ثواب فراوان خواستن است.»
«والخروج من كلّ ما اقترف العبد، وتائباً مما مضى، مستأنفاً لما يستقبل» ؛ «حج، از گذشتۀ تاريك و پرگناه خارج شدن و از آنچه در گذشته انجام شده توبه كردن و براى آينده كار خوب و نيك را از نو آغاز كردن است.»