18منكرى و هكذا ساير عبادات و چون عمل حج مجمع العناوين بود با زيادى. چه، اين كه مشتمل است بر جمله اى از مشاقّ 1اعمال كه هر يك بنفسه صلاحيت تصفيۀ نفس را دارد؛ مثل انفاق المال الكثير والقطع عن الاهل و الاولاد والوطن و الحشر مع النفوس الشريرة و طى المنازل البعيدة مع الابتلاء بالعطش فى الحرّ الشديد فى بعض الأوان والوقوع على اعمال غير مأنوسه لا يقبلها الطباع من الرمى والطواف و السعى و الاحرام و غير ذلك.
با اين كه داراى فضائل بسيارى است. ايضا از قبيل تذكر به احوال آخرت به رؤيت اصناف خلق و اجتماع كثير فى صقع واحد على نهج واحد لا سيما فى الاحرام والوقوفين.
ورسيدن به محل وحى و نزول ملائكه بر انبياء از آدم تا خاتم - صلوات اللّٰه عليهم اجمعين - و تشرف به محل اقدام آن بزرگواران، مضافا بر تشرف بر حرم خدا و خانۀ او، علاوه به حصول رقت كه مورث اصغاء قلب است، به ديدن اين امكنه شريفه با امكنه شريفۀ اخرى كه رساله گنجايش تفصيل آنها را ندارد، الحاصل چون حج داراى جمله اى از مشاق و فضائل كثيره اى از اعمال بود ورسول خدا - ص - فرمود: «مبدل كردم رهبانيت را به جهاد و حج. . .» و انسان نمىرسد به اين كرامت عظمى الا به ملاحظه آداب و رسوم حقيقى آن و هى امور:
الاول اين كه: هر عباردتى از عبادات بايد به نيت صادقه باشد، و به قصد امتثال امر شارع بجا آورده شود تا عبادت شود. كسى كه اراده حج دارد، اولا بايد قدرى تأمل در نيت خود بنمايد. هواى نفس راكنار گذارد، ببيند غرضش از اين سفر، امتثال امر الهى و رسيدن به ثواب و فرار از عقاب اوست يانه، نستجير بالله غرضش تحصيل اعتبار يا خوف از مذمت مردم يا تفسيق آنها يا از ترس فقير شدن، بنابراين كه معروف است هر كه ترك حج كند، مبتلا به فقر خواهد شد. يا امور ديگر از قبيل تجارت وتكيّف و سير در بلاد و غير ذلك. اگر درست تأمل كند خودش مىفهمد كه قصدش چطور است و لو به آثار اگر معلوم گرديد كه غرض خدانيست، بايد سعى در اصلاح قصد خود نمايد، لااقل ملتفت باشد به قباحت اين عمل كه قصد حريم ملك الملوك را كرده، براى اينگونه مطالب بى فايده لااقل به نحو خجالت وارد شود نه به طرز غرور و عُجب.
الثانى اين كه: تهيه حضور ببيند از براى مجلس روحانيين يا بجا آوردن يك توبه درستى با جميع مقدمات كه از جمله آنهاست رد حقوق، چه از قبيل ماليه باشد، مثل خمس و