11شيطان را بعد از اين هرگز نخواهى ديد. 1
2 - چون ابراهيم از ساختن خانۀ خدا فارغ گشت، جبرئيل مناسك و آداب حج را به او آموخت و چون وارد منا شدند و از ناحيه «عقبه» فرود آمدند، شيطان در ناحيۀ جمرۀ عقبه بر او آشكار شد، جبرئيل گفت: او را سنگ بزن، ابراهيم هفت بار او را سنگ انداخت و شيطان پنهان شد. دوباره در جمرۀ وسطى بر او ظاهر شد، جبرئيل گفت: او را سنگ بزن، ابراهيم هفت بار سنگ انداخت و شيطان پنهان شد. براى بار سوم در محل جمرۀ اولى بر او آشكار شد. مجدداً جبرئيل گفت: او را سنگ بزن، ابراهيم نيز هفت سنگ بر او زد و شيطان مخفى شد. 2
3 - در گزارشى ديگر چنين آمده است: چون ابراهيم از ساختن خانۀ خدا فارغ گشت، گفت خداوندا كار را به سامان رساندم، اينك مراسم را به ما تعليم فرما. خداوند جبرئيل را فرستاد كه ابراهيم را حج ياد دهد.
روز قربانى كه فرا رسيد شيطان بر او آشكار گشت، جبرئيل گفت: او را سنگ بزن، ابراهيم هفت سنگ انداخت و فردا و روز سوم نيز چنين كرد: 3«بروسوى» مؤلف تفسير «روحالبيان» نيز علت مشروع شدن «رمى جمرات» را همين مىداند. 4
4 - طبرى رمى جمرات را يادآور سنگهايى مىداند كه ابراهيم خليل به قوچ قربانى زد. در ترجمۀ تفسير طبرى، در اين باره چنين آمده است:
پس جبرئيل - عليهالسلام - آن كبش را كه آورده بود بدست اسماعيل داد تا فدا كند و آن كبش از دست او بجست و بدويد و از آن كوه فرو آمد و به كوه منا برشد و آن جايگاه كه امروز قربانى كنند، و حاجيان قربان آنجا كنند و سنگ اندازند. و خداى تعالى خواست كه جايگاه قربان بدين كوه (منا) باشد و ابراهيم - عليهالسلام - از پس آن كبش