64ترسيده بود در ماه رمضان به قصد عمره به مكه آمد 1محل اصلى مقام را سيل از ميان برده بود و نشانۀ آن هم محو شده بود، عمر مردم را فراخواند و گفت شما را به خدا سوگند مىدهم هركس اطلاعى از جاى دقيق مقام دارد مرا آگاه كند، مطلب بن ابى وداعه 2سهمى گفت: اى اميرمؤمنان من مىدانم؛ زيرا از چنين پيشامدى بيمناك بودم و اندازه فواصل آنرا تا حجرالأسود و حجر اسماعيل و چاه زمزم با نخ گرفتهام و در خانهام موجود است، عمر به او گفت: همين جا بنشين و بفرست آن نخ را بياورند. چون نخ و ريسمان را آوردند و اندازه گرفتند جاى مقام همين جاى كنونى تعيين شد، عمر از مردم ديگر هم پرسيد و با آنان مشورت كرد، گفتند: آرى همين جا محل مقام است و چون اين موضوع ثابت شد و براى عمر مسلم شد؛ نخست براى آن پايهاى ساختند و سپس مقام را به جاى خود منتقل كردند كه تا امروز همچنان بر جاى خود باقى است. 3
2 - مورخان و رجالنويسان اهل سنت در شرح زندگانى و خلافت عمر، بدون آنكه به انگيزۀ كار، اشاره كنند، مىنويسند:
«هو (عمر) الّذى اخّر المقام الى موضعه اليوم و كان ملصقاً بالبيت» ؛ «عمر بود كه مقام را به عقب كشيد و در محل كنونى قرار داد و قبلاً چسبيده به كعبه بود» . 4
در منابع شيعه نيز تغيير محل مقام، به عمر نسبت داده شده است. 5
3 - فاكهى از سعيد بن جبير نقل مىكند: مقام ابراهيم كنار كعبه بود و هنگامى كه ديوارها بالا مىآمد، روى بر آن مىايستاد تا بر ديوارها مسلّط شود، و چون جمعيت زائران بسيار شد، عمر ترسيد كه آن را پايمال كنند. از اينرو آن را به جايى كه امروزه هست برگردانيد. 6
«ابن حجر عسقلانى» اين معنا را بدين گونه مطرح مىكند: چون