54استفاده نمود، و هيأت تأويلى دارد آن است كه: اين سفر شايستۀ كسى است كه استطاعت سير به سمت خدا را داشته باشد؛ يعنى نهتنها استطاعت مالى و نظاير آن براى سفر به خانۀ خدا و انجام مناسك آن لازم ااست، بلكه اگر بخواهد به عمق اين هجرت دست يابد و واقعيّت حج را اكتناه كند، لزوماً بايد استطاعت سير الى الله را نيز داشته باشد؛ زيرا ضمير «اليه» يا بلاواسطه به الله تعالى برمىگردد يا به واسطه «حجّ البيت» . امّا به هرحال اين سير، سير الى اللّه است و لذا خداوند در آيۀ ديگر به اين معنا تصريح مىفرمايد كه: «و اتّموا الحج و العمرة للّهِ» 1.
از آنچه گذشت، ضرورت معرفت و شناخت دقيق نسبت به مقاطع سفر و آشنايى با فلسفه و موقعيّت باطنى مناسك و سپس انجام آن در بهترين شيوۀ ممكن كه در قالب «آداب حج» از طريق قرآن و عترت - عليهم السلام - رسيده است، آشكار مىگردد و لذا سالك الى الله و مهاجر در راه خدا، شايسته بلكه بايسته است كه با مراقبت و محاسبۀ تمامى گذرگاههاى اين واجب الهى را دنبال كند و از قيامت صغرى (عالم دنيا) براى بعثت كبرى (جهان آخرت) بهرهاى تحصيل كند. از اينجاست كه ذيل آيۀ حج در سورۀ بقره مىفرمايد: «و تزوّدوا، فانّ خير الزاد التقوىٰ و اتّقونِ يا اولى الألباب» 2.
فصل اوّل: «حج و آداب سفر»
واضح است كه حكم مقدمات يك امر، عقلاً تابع حكم خود آن امر است. اگر چيزى واجب شرعى محسوب شود انجام مقدّمات آن نيز عقلاً واجب است، خواه شرعاً آنرا واجب بشماريم و خواه نشماريم. و چون واجبات نفسى هر يك داراى درجه و ارزش خاص خود است و بدين جهت برخى از ميزان اهمّيت بيشترى برخوردارند و برخى كمتر. واجب نسبى و