43دارد. و بداند كه: او متوجّه است به زيارت آستانۀ حضرت مالك الملك و از جمله كسانى است كه منادى پروردگار او را صلاى دعوت داده و او به جان و دل قبول نموده. پس قطع علايق و تبرّك خلايق كرده رو به خانه رفيعالقدر و عظيمالشّأن آورده تا دل خود را فى الجمله به ملاقات خانه تسلّى دهد و آن را وسيله وصول به غايت آمال، كه لقاى جمال جميل ايزد - متعال - باشد، سازد.
چهارم آن كه: دل خود را فارغ سازد از هر چيزى كه در راه يا مقصد، دل او را مشغول مىسازد و خاطر او را پريشان مىكند؛ از: معامله و تجارت و نحو اينها، تا دل او مطمئن بوده متوجّه ياد خدا باشد.
پنجم آن كه: سعى كند كه توشۀ سفر و خرجى راه او از ممرّ حلال باشد. و در آن وسعت دهد امّا نه به حدّى كه به اسراف منجر شود. و مراد از «اسراف» ، آن است كه: انواع اطعمۀ لذيذه را صرف نمايد، همچنان كه طريقۀ خوش گذرانان اهل روزگار است. و امّا بذل كردن مال بسيار به اهل استحقاق، پس آن اسراف نيست.
همچنان كه رسيده است كه: هيچ خيرى در اسراف نيست. و هيچ اسرافى در خير نيست.
ششم آن كه: در اين سفر هر نقصان مالى يا اذيّت بدنى كه به او برسد به او خرسند و دل شاد گردد؛ زيرا آن، از علامات قبول حجّ اوست.
هفتم آن كه: با رفقا و اهل سفر خوش خلقى نمايد و گشاده رو و شيرين كلام باشد. و با ايشان تواضع كند. و از كج خلقى و درشت گويى غايت اجتناب نمايد. و فحش نگويد. و سخن لغو از او سر نزند. و سخنى كه رضاى خدا در آن نيست نگويد. و با كسى جدال و خصومت نكند.
حضرت رسول - صلّى اللّٰه عليه و آله - فرمود كه: «حجّ مبرور، هيچ جزايى ندارد مگر بهشت. شخصى عرض كرد: يا رسول اللّٰه! مبرور كدام