49مشاهدات يك جهانگرد از ويرانى بقيع:
حرم ائمۀ بقيع - عليهم السلام - از دو جنبۀ معنوى و ظاهرى و از نظر روحانى و شكوه و جلوۀ ساختمانى، در طول تاريخ و از دوران رسول خدا تا به امروز، قلوب مسلمانان و زائران و توجه نويسندگان و مورّخان را به خود جلب نموده است.
زيرا اينجا بزرگترين جايگاه عبادت و پرستش خداوند متعال و از بقاع و بيوت رفيعى است كه: «اَذِنَ اللّٰه اَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيٖهٰا اِسْمُه» .
اين خانه مهبط ملائكه و فرشتگان و محل نزول رحمت الهى و بركات آسمانى است.
اينجا محل ابتهال به خداوند و درخواست حاجات از قاضى الحاجات است. اينجا محل قبول دعاها به بركت دفن پيكر چهار تن از معصومان و از اوصياى رسول خدا و فرزندان امير مؤمنان و فاطمه زهرا - سلام الله عليها - است.
از اين رو است كه رسول خدا - ص - براى بيان عظمت و اهميت اين جايگاه، به هنگام دعا بر اهل بقيع در كنار اين حرم كه آن روز به عنوان خانۀ عقيل مطرح بود توقف و از خداوند طلب رحمت و مغفرت مىنمود.
پس از آن حضرت و با دفن شدن پيكر پاك اين امامان توجه مسلمانان بدين نقطه جلب گرديد و هر زائرى پس از زيارت قبر و مسجد رسول اللّٰه، در اين حرم و در كناراين قبور شريف قرار مىگرفت و يكى از دو درب اين حرم در تمام ساعات روز، به روى زائران و ارادتمندان اين امامان باز بوده است.
و اما از نظر شكوه و جلوۀ ظاهرى، اين حرم شريف با گنبد و بارگاه كهن و سر به فلك كشيدهاش و با ضريح زيبا و ظريفش، در طول تاريخ، ميان ساير بقاع مىدرخشيد و بر همۀ مقابر موجود در مدينه؛ از ياران و اقوام رسول خدا، نور و روشنايى مىبخشيد كه اينك در اثر جهل و نادانى كوته نظران و جور ظلم ستمگران، نه از آن عبادت كنندگان بجر به صورت محدود خبريست و نه از آن گنبد و بارگاه اثرى.
يكى از جهانگردان غربى به نام مستر ريتر RETIR كه به فاصلۀ چند ماه از ويرانى اين حرم و ساير مقابر و حرمها، بقيع را ديده، ويرانى آنجا را چنين ترسيم نموده است:
چون وارد بقيع شدم، آنجا را همانند شهرى ديدم كه زلزله شديدى به وقوع پيوسته و به ويرانهاى مبدّلش ساخته است؛ زيرا در جاى جاى بقيع بجز قطعات سنگ و كلوخ در هم ريخته و خاكها و زبالههاى روهم انباشته و تيرهاى چوب كهنه و شيشههاى درهم شكسته و آجرها و سيمانهاى تكه تكه شده، چيز ديگرى نمىتوان ديد، فقط در بعضى از رهگذرهاى تنگ اين قبرستان از ميان اين زبالهها راه باريكى براى عابرين باز نمودهاند. و اما آنچه در كنار ديوار غربى بقيع ديدم، تلى بود از تيرهاى قديمى و تختههاى كهنه و سنگها و قطعات آهن روى هم انباشته كه اينها بخشى از زبالهها و بقاياى مصالح ساختمانهاى ويران شدهاى بود كه در كنار هم انبار شده بود ولى اين ويرانىها و خرابيها نه در اثر وقوع زلزله و يا حادثۀ طبيعى، بلكه با عزم و ارادۀ انسانها به وجود آمده است و همۀ آن گنبد و بارگاههاى زيبا و سفيد رنگ كه نشانگر قبور فرزندان وياران پيامبر اسلام بود، با خاك يكسان گرديده است.
او اضافه مىكند: چون براى مشاهدۀ بيشترِ اين آثار، كه نشانگر قبور مسلمانان صدر اسلام و تاريخسازان روزگار است، در ميان سنگ و كلوخ حركت مىكردم. از زبان راهنمايم شنيدم كه از شدت ناراحتى اين جملهها را آهسته! تكرار مىنمود:
«استغفراللّٰه» ، «استغفراللّٰه» . «لا حول ولا قوّة اِلا باللّٰه» .
مدارس آيات خلت من تلاوة. . .
و گويى دعبل خزاعى همان وضع تأسف بار را به نظم در آورده و با شعر خودمجسم كرده است كه نويسندگانى مانند ريتر TETIR پس از قرنها آن را مشاهده و با نثر خود ترسيم نمودهاند. و گويى كه دعبل قصيدۀ خود را از زبان شيعيان؛ اين ارادتمندان و پيروان اهل بيت عصمت و طهارت در اين عصر سروده و از محضر حضرت رضا - ع - به دريافت جايزه نايل گرديده است كه مىگويد: مدارس آيات خلت من تلاوة و منزل وحى مقفر العرصات
«آن خانهها محل فرا گرفتن آيات قرآنى بود كه خالى گشته و محل نزول وحى الهى بود كه به بيابان خشك و قفر مبدل شده است.»
منازل قوم يهتدى بهداهم
فتؤمن منهم زلة العثرات
«خانههاى مردمانى كه ديگران به بركت آنان هدايت مىيابند، و در اثر عصمتشان از هر اشتباه و لغزش در امانند» . منازل جبريل الامين يحلها من الله بالتسليم و البركات
«خانههايى كه جبرئيل امين از سوى خداوند به همراه سلام و بركات او، بر آنها نازل مىشد» . منازل وحى الله معدن علمه سيبل رشاد واضح الطرقات
«خانههايى كه محل وحى خدا و معدن علم، و راههاى رشد و روشن او است.» منازل كانت للصلوة وللتقى وللصوم والتطهير والحسنات
«خانههايى كه پى ريزى آنها براى نماز و تقواست و اساس آنها براى روزه و پاكى و نيل به حسنات است.» ديار عفاها جور كل منابذ ولم تعف للايّام والسنوات 1
«خانههايى كه دست جنايتكار دشمن ويرانشان ساخته، نه گذشت ايام و سنوات و عوامل طبيعى.»
ميقاتها در حج
احمد زمانى
رفتن به سوى حرم أمن الهى و كعبه معظّمه همراه با بريدن از خود و وابستگى نفسانى، از سويى انسان را ميهمان آفريدگار جهان و صاحب خانه مىكند و از سوى ديگر او را به درياى بيكران انسانهاى پاك و دعوت شده به سوى حق متصل مىنمايد؛ زيرا كعبه اوّلين خانۀ روى زمين، محلّ طواف ملائكةاللّٰه و همۀ انبياى عظام - عليهمالسلام - از آدم - ع - تا خاتم - ص - بوده و شرافتى بس عظيم دارد.
ورود به بيتاللّٰه الحرام، پروانه وار گشتن در اطراف كعبه و لمس حجرالاسود و استشمام بادهاى بهشتى از ركن يمانى، از راهى ميسّر است كه خداى - سبحان - آن را بيان كرده و رسول گراميش - ص - جايگاه و زمان آن را معين نموده است. آنهم با لباسى ساده و بدور از فخر و زينت و با شرايطى خاص.
امام صادق - عليهالسلام - فرمودند: «محرم شدن جهت عمره و حج، از مواقيت پنجگانهاى است كه رسول خدا - ص - آن را معين نمود» ، سپس فرمود: «رسول خدا - ص - براى اهل مدينه و كسانى كه از آنجا به مكه مىروند، ذوالحليفه (مسجد شجره) و براى آنان كه از شامات مىآيند. جحفه و براى اهل نجد و عراق وادى عقيق و براى اهل طائف و آنانى كه از آن مسير عبور مىكنند قرنالمنازل و براى اهل يمن و عبور كنندگان از آن مسير يلملم را ميقات قرار داد.» آنگاه فرمود: «كسى كه قصد خانۀ خدا را دارد،