14از آنان، بنىاميه را از صحنه خارج كرده بود اين شعار را به صورت مجسم در معرض تماشاى همگان قرار ندهد؟
و اگر بنىاميه تلاش مىنمود بدون توجه به افكار عمومى با ضميمه كردن محل دفن عثمان به گورستان مسلمانان و انتقال سنگ قبر ابن مظعون به قبر ابن عفان سياست خود را اعمال كند، چرا بنىعباس با توسعه و تغيير محل دفن عباس عموى پيامبر - ص - كه به انگيزۀ اعتبار و احترام، در كنار بقيع و در مقبرۀ خصوصى و خانوادگى دفن شده بود از به كارگيرى اين سياست محروم شود؟
و اگر معاويه مىخواست با نبش قبر حضرت حمزه و ساير شهداى احد، آثار جنايت تاريخى خود و خاندانش را از صفحۀ تاريخ بزدايد و خاطرۀ تلخ و نكبتبارِ شكافتن سينۀ حضرت حمزه عموى رسول خدا - ص - و جويدن جگرِ اين مدافع شجاع و قهرمان اسلام را كه به وسيلۀ هند انجام گرفت به فراموشى بسپارد، چرا بنىعباس با احداث ساختمان در روى قبر مطهر آنحضرت ضمن معرفى و پيوند خويش با وى و اعلان شهامت و شجاعت و تجديد خاطرۀ او كه به نفع اين خاندان و بر ضد بنىاميه بود استفاده نكند؟
و اما جنبۀ مذهبى اين تحول:
با روى كار آمدن عباسيها، شيعيان و مخصوصاً بنى الحسن كه در مدينه از موقعيت و محبوبيت خاصى برخوردار بودند و در دوران سلاطين اموى و مروانى در سختترين شرايط بسر مىبردند به آزادى دست يافتند و به اظهار عقيدۀ خويش پرداختند كه اين وضع تا بخشى از دوران خلافت منصور ادامه داشت، در اين ميان بعضى از بنىالحسن مانند عبداللّٰه بن حسن محض و فرزندش محمد معروف به «نفس زكيه» از دوران امويها در پى كسب قدرت و در فكر روى كار آوردن اهلبيت و تفويض خلافت به فرزندان پيامبر - ص - بودند و فعاليت پنهانى آنان از چشم عباسيان دور نبود ولى در عين حال سفاح براى جلب خوشنودى شيعيان و جدا ساختن بنىالحسن از عبداللّٰه و نفس زكيه هر نوع بذل و بخشش و احترام و همفكرى با آنان را انجام مىداد و از نمونههاى اين احترام و هم فكرى، اعتراف سفاح به حقانيت اميرمؤمنان - ع - در اولين خطبهاش مىباشد كه پس از روى كار آمدنش ايراد گرديد10 و نمونۀ ديگر احترام، تفويض فدك به بنىالحسن است كه باز بوسيلۀ سفاح انجام گرفت.11
طبيعى است در چنين شرايط و با برداشته شدن همه موانع، شيعيانِ خاندان عصمت و بويژه سادات بنىالحسن در تعمير و توسعۀ مدفن ائمۀ بقيع و تبديل خانۀ عقيل به «حرم» بعنوان يك وظيفۀ دينى و شعار مذهبى اهتمام ورزيده و به مفهوم آيۀ قرآنى، تحقق خواهند بخشيد و آن بيت رفيع را براى عبادت و ذكر خداوند سبحان و حضور ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت آمادهتر خواهند نمود كه:
«فى بيوت اَذِنَ اللّٰه اَن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبح فيها بالغدّو والآصال رجال لا تلهيهم تجارة و لابيع عن ذكر اللّٰه» .
دفن پيكر مطهّر امام صادق - ع - در داخل حرم
از اين تحليل تاريخى دو نتيجه بدست مىآيد:
1 - ايجاد ساختمان مدفن ائمۀ بقيع - عليهم السلام - و تبديل خانۀ عقيل به حرم و زيارتگاه عمومى در دوران خلافت سفاح 136 - 132 و يا در اوائل دوران خلافت منصور 158 - 12137 به وسيلۀ يكى ازاين دو خليفه و يا به وسيلۀ بنىالحسن و شيعيان مدينه و يا همآهنگى هر دو جناح و با اهداف مختلف صورت گرفته است.
2 - همانگونه كه در مقاله گذشته روشن گرديد، اجساد مطهر سه تن از ائمۀ هدى؛ يعنى امام مجتبى، امام سجاد و امام باقر - عليهم السلام - كه ارتحال و شهادت آنان به ترتيب در سالهاى 50، 95 و 114 واقع شده و در داخل خانۀ عقيل دفن شده است، ولى پيكر امام صادق - ع - كه وفات وى در سال 148 بوقوع پيوسته، نه تنها در داخل محوّطۀ مسقف و در داخل خانه، بلكه در داخل حرم و پس از تبديل شدن خانۀ عقيل به «مسجد» و زيارتگاه عمومى در كنار قبور ائمۀ سهگانه، به خاك سپرده شده است. و اين بود مرحلۀ دوم از تاريخ حرم ائمۀ بقيع (ع) .
متأسفانه در مورد تغيير و تحوّلى كه پس از اين تاريخ تا قرن پنجم، در اين حرم شريف بوجود آمده است، اطلاع دقيق و مستند تاريخى در دست نيست ولى با توجه به بحثهاى گذشته، مسلماً اين حرم در طول اين سه قرن نيز مورد توجه عباسيان و شيعيان بوده و از هر فرصت ممكن در تعمير و تجديد بناى آن اهتمام ورزيدهاند و بعضى از شواهد تاريخى نيز مؤيد اين حقيقت است.
از جمله، مطلبى است كه مرحوم جزايرى كه در سال 1095 هجرى به زيارت مدينه رفته است مىنويسد: يكى از شيعيان ساكن مدينه به او گفت كه در سال پيش، علماى مدينه به تفتيش كتبى كه در خزانۀ بقيع بوده رفته و نسخهاى از «المزار» شيخ مفيد را در آنجا يافتند كه در آن نسبت به بعضى از صحابه بدگويى شده بود، كتاب را نزد قاضى آورده و از وى خواستند تا اجازه دهد قبّۀ ائمه را تخريب نمايند. او گفت اين قبّه را هارون الرشيد براى پدرش ساخته و من نمىتوانم به خراب كردن اين قبّۀ قديمى فتوا بدهم.13
بطورى كه در مرحلۀ سوم از تاريخ حرم ائمۀ بقيع خواهيم ديد، قبهاى كه در قرن يازدهم مورد بحث بوده قاضى مدينه ساختمان آنرا به هارون الرشيد نسبت مىداده است، همان بقعه و قبّهاى است كه در قرن پنجم به دستور مجد الملك ساخته شده است نه به وسيلۀ هارون الرشيد ولى گفتار قاضى مدينه نشانگر اين است كه هارون هم در دوران خلافتش 193 - 170 به اين حرم شريف توجه و در تعمير آن نقشى داشته است؛ بطورى كه حتّى گنبد و بارگاهى كه تقريباً سه قرن پس از او و بدست يكى از وزراى ايرانى ساخته شده است، به وى منتسب گرديده است.
مرحله سوم از تاريخ حرم ائمه بقيع - عليهم السلام -
مرحله سوم از تاريخ حرم ائمۀ بقيع، از قرن پنجم و با ساختن گنبد در روى قبور آنان شروع مىشود.
براى آشنايى خوانندگان عزيز با اين بخش از تاريخ اين حرم شريف و سهولت نيل علاقهمندان به چگونگى آن در طول هشت قرن، به نقل گفتار بعضى از مورخان و جهانگردان در اين مورد مىپردازيم:
طبق مدراك مسلّم تاريخى، گنبد و بارگاه حرم ائمۀ بقيع كه از نظر استحكام و ارتفاع، ظرافت و زيبايى بر همۀ قبّههاى موجود در بقيع، تفوق داشته و به مدت هشتصد سال سر بر آسمان مىسوده و توجه مورخان و جهانگردان را به خود جلب و در صفحات تاريخ عظمت آن منعكس گرديده به دستور مجدالملك ابوالفضل اسعد بن محمد بن موسى البراوستانى القمى وزير14 بركيارق از سلاطين سلجوقى15 ساخته شده است.
در اين زمينه مورخ معروف ابناثير متوفاى 630 ه. ق در كتاب خود (الكامل) در حوادث سال 495 ه. مىگويد: در اين سال امير مدينه منظور بن عمارة حسينى دنيا را وداع گفت و او معمارى را كه از اهالى قم بود و از سوى مجدالملك بلاسانى16 براى ساختن قبه حسن بن على و عباس عموى پيامبر - ص - در مدينه به سر مىبرد به قتل رسانيد.
سپس مىگويد: اين قتل پس از كشته شدن خود مجدالملك (در ايران) و پس از آن به وقوع پيوست كه معمار ياد شده به مكه فرار نموده و امير بر وى تأمين جانى داده بود.17
مرحوم قاضى نوراللّٰه شوشترى مىگويد:
و از آثار مجد الملك قبّۀ حسن بن على - ع - در بقيع است كه على؛ زين العابدين، محمد باقر، جعفر صادق و عباس بن عبدالمطّلب در آنجا آسودهاند.
سپس مىگويد: . . . و چهار طاق عثمان بن مظعون را - كه اهل سنت چنان پندارند كه مقام عثمان بن عفان است - او بنا كرده است و مشهد امام موساى كاظم و امام محمد تقى در مقابر قريش در بغداد را هم او بنا نموده است و مشهد سيد عبدالعظيم حسنى در رى18 و غير آن از مشاهير سادات علوى و اشراف فاطمى - عليهم السلام - از آثار اوست.19
مرحوم محدث قمى مىگويد: بر اوستان قريهاى است از قراى قم و از آنجاست ابوالفضل اسعد بن محمد بن موسى مجدالملك شيعى وزير بركيارق و از براى اوست آثار حسنه؛ مانند قبّۀ ائمۀ بقيع و مشهد امام موسى و امام محمد تقى - عليهما السلام - و مشهد جناب عبدالعظيم و غير ذلك20 بطورى كه قبلاً اشاره گرديد، اين موضوع از مسلّمات تاريخ است و گذشته از منابع ياد شده، در كتابهاى تاريخى ديگر مانند منتخب التواريخ نيز آمده است.21
تاريخ ساختمان گنبد ائمۀ بقيع
هيچيك از مورّخان، تاريخ دقيق ايجاد ساختمان و بناى گنبد را كه به دستور مجدالملك انجام پذيرفته، مشخّص ننمودهاند ولى با توجه به تقارن قتل معمار اين حرم مطهر، با كشته شدن مجدالملك كه در سال 472 به وقوع پيوسته است مىتوان گفت كه بناى قبّۀ حرم ائمۀ بقيع نيز مقارن همان تاريخ و نهايتاً در اواخر دهۀ ششم يا در اوائل دهۀ هفتم از قرن پنجم به اتمام رسيده است.
كيفيّت گنبد و بارگاه ائمۀ بقيع
اين بود تاريخ بناى گنبد حرم ائمۀ بقيع و تصريح مورّخان در مورد بانى اصلى و معمار و مهندس آن.