10بنا به نقل ثقةالاسلام كلينى، معاوية بن عمّار تلبيات كامل را از جعفر بن محمد، امام صادق - ع - به ترتيب ذيل آورده است:
«لبّيك الّٰلهمَ لبّيك، لبّيك لاشريك لكَ لبّيك، اِنَّ الحَمدَ والنِّعمَةَ وَ لَكَ الْمُلك لاٰشريك لَك لَبّيك، لبّيك ذَا المَعارِجِ لبّيك، لبَيك دٰاعياً اِلىٰ دارِالسَّلامِ لبّيك لبيك غفّٰارَ الذّنوبِ لبّيك، لبيك اهلَ التَّلبِيةِ لَبّيكَ، لبّيكَ ذَا الجَلالِ وَالإِكرام لبّيك، لبّيكَ مرهوباً و مرغوباً اِليكَ لبَّيك، لبّيك تُبدئ وَ الْمعادُ اليك لبَّيكَ لبّيك كَشّافَالكُرَبِ العِظامِ لَبَّيكَ، لبَّيكَ عَبدكَ وَ ابْنُ عبديك لبَّيك، لبّيك يا كريم لبيك» .6
سپس امام - ع - فرمود: تلبيات مزبور را پس از هر نماز واجب و مستحب و بهنگام سير و حركت و ورود به وادى و منزل و ملاقات كاروانها و آنگاه كه از خواب بيدار مىشوى و در سحرگاهان و در حد مقدور، تكرار كن و با صداى بلند لبّيك بگو7. . . ، همۀ انبيا و مرسلين به اين تلبيات، لبيك مىگفتند. وجملۀ «لبّيك ذا المعارج» را فراوان تكراركن؛ زيرا رسولخدا ص - به هنگام تلبيه گفتن، اين جمله را زياد مىگفتند. و نخستين شخصيتى كه در تاريخ تلبيه گفت، حضرت ابراهيم - ع - بود.
آنگاه حضرت خطاب به راوى اينچنين ادامه داد: خداوند شما را به انجام مناسك حج و زيارت بيتاللّٰه الحرام دعوت فرمود. پس به دعوت ذات اقدس الهى بوسيلۀ «تلبيه» پاسخ گوييد. . .8
* * *
3 - پوشيدن دو جامۀ احرام
سومين شرط از شرايط صحت اِحرام، پوشيدن دو جامه است پس از كندن لباسهاى دوخته كه يكى را «ازار \لنگ» و ديگرى را «رداء \عبا» مىنامند.9
محقق حلى در كتاب «شرايع» تحت عنوان «واجبات اِحرام» ، سومين واجب از واجبات احرام را «لبس ثوبى الإحرام \پوشيدن دو جامۀ احرام» دانسته و مىنويسد:
پوشيدن دو جامه مزبور واجب است و آنچه را كه در نماز پوشيدن آن جايز نيست، در احرام هم جايز نمىباشد. حال آيا پوشيدن حرير براى زنها جايز است؟ برخى از فقها فتواى به صحت دادهاند؛ زيرا پوشيدن حرير در نماز براى زنان جايز است.10 ولى بعضى از آنها در احرام نهى نمودهاند و اين به احتياط نزديكتر است.11 محرم مىتواند بيش از دو جامۀ احرام بپوشد و نيز مىتواند آنها را تعويض كند، امّا بهنگام طواف بهتر آن است در همان دو لباسى كه در حال احرام پوشيده است، طواف خانه خدا را بجاى آورد.12
شيخ مفيد در «باب صفة الإحرام» مىنويسد:
«و يلبس ثوبى احرامه يأتزر باحد هما، و يتوشحّ13 بالآخر، او يرتدى به» .14
و محرم بايد دو جامۀ احرام را يكى به عنوان «اِزار» و ديگرى را به عنوان «وشاح» يا «ردا» بپوشد. جالب توجه اين كه شاگرد برجسته و پرآوازۀ شيخ مفيد - ره -؛ يعنى شيخ الطائفه ابوجعفر طوسى - اعلىاللّٰه مقامه - عين عبارت استاد خويش را بدون كم و زياد در كتاب «النهايه. . .» خود آورده است.15
آنگاه شيخ مفيد بهترين و شايستهترين لباس را جهت احرام، جامهاى مىداند كه از پنبه و يا كتاب سفيد بافته شده باشد.16
و شيخ صدوق بهترين اوقات را براى احرام، موقع ظهر و پس از فراغت از نماز ظهر دانسته و سپس مىنويسد: «سزاوارتر آن است كه احرام پس از نماز واجب انجام پذيرد، ولى در صورت عدم امكان، شش ركعت نماز مستحبى بخواند و سپس محرم گردد. و اگر نتوانست تنها به دو ركعت بسنده كند؛ بدين ترتيب كه در ركعت اوّل پس از حمد، سورۀ «قُلْ هُوَاللّٰه اَحَد» بخواند، و در ركعت دوّم بعد از خواندن سورۀ مباركۀ حمد، سورۀ «قُلْ يٰا اَيُّهَا الكافرون» را قرائت كند.17
فقيه عاليمقام مرحوم «شيخ محمد حسن نجفى» ، صاحب جواهر، پس از بررسى مجموعۀ «نصوص و فتاوى» در زمينۀ پوشيدن لباس احرام، اينچنين استنباط مىكند:
«موقع و محل پوشيدن دو جامۀ احرام پيش از عقد و تحقق احرام مىباشد، بلكه اين پوشش از جملۀ مقدماتى است كه بوسيلۀ آن، براى «احرام» آمادگى ايجاد مىگردد.
البته به نحوى كه در حال «قصد و عقد احرام» پوشيدن دو جامۀ احرام حاصل شده باشد. و در كلمات فقها نيز اين مطلب مفهوم است كه معمولاً مىگويند:
«اذا اراد الإحرام وجب عليه نزع ثيابه و لبس ثوبى الإحرام. . .»18
«آنگاه كه «حاجى» يا «معتمر» قصد و ارادۀ احرام نمود، واجب است لباس (معمولى و دوخته) خويش را بيرون آورده و دو جامۀ احرام بپوشد. . .»19
وى در ادامۀ تحقيق دقيق فوق مىنويسد:
«. . . در حال احرام بقاء و استدامۀ پوشش لباس احرام واجب نيست؛ زيرا همانطور كه صاحب مدارك بر اساس قطع فتوا داده است: همان صدق امتثال امر به طبيعت بر تن كردن دو جامۀ احرام، كافى است. . .»20
از آنچه كه از خامۀ توانا و محققانۀ اين فقيه سترگ برمىآيد:
پوشيدن دو جامۀ احرام از مقدمات و زمينههاى «احرام» بشمار مىآيد و در ماهيّت تحقق آن هيچگونه دخالتى ندارد؛ و به عبارت ديگر، بر تن كردن لباس احرام از جملۀ چيزهايى است كه تهيّؤ و آمادگى را جهت داخل شدن «حاجى معتمر» در محدودۀ احرام شرعى (كه به مجرد آن اوامر و منهياتى متوجه وى مىگردد) ، ايجاد مىنمايد.
و به گمان ما استنباط «صاحب جواهر» همان است كه فقيه عظيم الشأن و نامآور معاصر، حضرت امام خمينى - ره - بدان توجهى ظريف و پژوهشگرانه نمودهاند.