9مخصوص حج است، دربارۀ نماز، روزه و مانند آن، مشابه اين تعبير نيامده است) پس انجام آن بايد لِله باشد. اگر كسى به قصد سياحت، تجارت و مانند آن، به طرف مكّه حركت كرد، چنين حجى سرّى ندارد، چراكه سيرالىاللّٰه نيست. مهمترين سر حج آن است كه: اين سير، الىاللّٰه باشد، زيرابه صورت «لِله عَلى النّاس» تعبير شده است.
نكتۀ بعدى آن است كه ائمه - عليهم السلام - ازوجود مبارك رسولاكرم - صلى اللّٰه عليه و آله - نقل كردهاند كه:
رسول خدا - صلىاللّٰه عليه و آله - علامت قبولى حج را به زائران بيت خدا گوشزد كرد و فرمود: اگر كسى به حج موفق شد، زيارت خانۀ خدا نصيبش گرديد و برگشت و انسان صالحى شد، ديگر دستش به گناه و پايش به اشتباه دراز نشد، اين نشانۀ قبولى حج او است. و اگر بعد از زيارت خانۀ خدا باز تن به تباهى و گناه داد نشانۀ مردود بودن حجّش مىباشد. اين نكته مىتواند به نوبۀ خود بيانگر سر حج باشد. زيرا اسرار عبادتهاى ما در قيامت ظهور مىكند كه روز ظهور باطن است.
در آن روز، هر انسانى مىفهمد كار او مقبول است يا مردود. و سرّ رد و قبول را هم مشاهده مىكند.
نه تنها نتيجه را، كه دليل را هم مىبيند. در قيامت هم قبول و هم نكول مشهود است، همچنين هم سرّ قبول و هم سرّ نكول. چون روز ظهور حق و فاش شدن اسرار است «يوم تُبلَى السَّرائر»2. اگر كسى در دنيا توانست به مرحلهاى برسد كه نظير قيامت بفهمد حجّش مورد قبول واقع شده يا نكول، اين شخص به گوشهاى از اسرار حج رسيده است، و قهراً سبب قبولى يا رد عمل را هم بررسى مىكند.
مضمون حديثى كه از وجود مبارك پيامبر - ص - رسيده اينست: اگر كسى خواست ببيند حج او